Abstract:
تخیّل، فضایی بیکران در ذهن شاعر ایجاد میکند که موجب خلاقیت و تجلّی هنری او میشود. هستة تفکر شعر، ریشه در تخیّل شاعر دارد؛ زیرا گویای طرز تلقّی شاعر از جهان و محیط پیرامونش است. این عنصر، اصلیترین عنصر سازندة ادبیات غنایی و حماسی به شمار میآید. منظومه غنایی- حماسی ورقه و گلشاه عیوقی به پیروی از ساختار و داستان عروه و عفرای عربی سروده شده و با توجه به خاستگاه عربی آن، بسیاری از عناصر فرهنگی و اجتماعی جامعه مذکور را نمایان کرده است. در تصویرسازیهای این اثر، نظام تخیّل به شکل منظومهای تودرتو و با کاربست نمادهایی با ارزشگذاری مثبت و منفی مورد استفاده قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، بررسی و کشف نظام تخیّلی منظومه ورقه و گلشاه براساس الگوی ژیلبر دوران است. نتایج پژوهش نشان میدهد نظام تخیّل در این منظومه، هم در بخش نمادهای با ارزشگذاری مثبت (عروجی، تماشایی و جداکننده) و هم در بخش نمادهای با ارزشگذاری منفی (سقوطی، تاریکی و حیوانی) بیانگر این است که حادثة داستانی در سرزمینی کاملاً بدوی با ساختار فرهنگی و اجتماعی خاص عربی ساخته و پرداخته شده است؛ بنابراین از این منظر، نظام تخیّل و حوادث داستان، همسویی کاملی با یکدیگر دارند.
Imagination creates an infinite atmosphere in the poet's mind that leads to his creativity and artistic expression. The core of poetic thinking is rooted in the poet's imagination; Because it shows the poet's attitude towards the world and its surroundings. This element is considered to be the main building block of lyrical and epic literature. The lyrical-epic poem of Vargheh and Galshah Ayouqi has been written following the structure and story of Arwa and Afra in Arabic, and according to its Arabic origin, it has revealed many cultural and social elements of the mentioned society. On the other hand, in the illustrations of this work, the system of imagination has been used in the form of nested systems and by using symbols with positive and negative evaluations. The main purpose of this research, which has been done by the descriptive-analytical method, is to study and discover the imaginary system of Vargheh and Galshah systems based on Gilbert Durand's model. The results show that the system of imagination in this system, both in terms of positively valued symbols (ascending, spectacular, and separating) and in terms of negatively valued symbols (falling, darkness and animal) indicates that an accident story is made and told in a completely primitive land with a special Arab cultural and social structure; Therefore, from this perspective, the system of imagination and the events of the story are in perfect harmony with each other.
Machine summary:
حضور اين نمادهاي عروجي در منظومۀ ورقه و گلشاه نشان ميدهد مهم ترين ويژگي منظومۀ روزانۀ تخيلات با ارزش گذاري مثبت ، مربوط به معشوق است که صورت هاي گوناگوني به خود ميگيرد و وجه مشترک همۀ اين صورت ها دلپسندي، دلارايي و فدا شدن جان در برابر اوست که اين امر ميتواند ريشه در فرهنگ عربي داشته باشد، هرچند يکي از ويژگيهاي مشترک سبک عراقي نيز به شمار ميآيد.
در زير به برخي از اين تصاوير اشاره ميشود: چو پيـــر جـهان ديده شد سرنگون هميگشت از آن زخم در خاک و خون (٢٦) بگفتا کي يکـــبارگي ســـوختــم دل و ديــــــــدة نـــــاز بردوخـــــتــــم (٢٦) دل خستــــه ام باز شد خســـــته تر به تـــــــيمار هـــــجــران رو بســــــته تر (٢٦) جهان بر دلش تنگ چو حلقه بود ولي جـــــانــش پيــــوستـــــۀ ورقـه بود (٣٢) ز قتـــل پـــدر بد دلــــش سوخته به جــــــان اندرش آتـــــش افروخــــته (٣٩) بغلتـــيد بر خـــاک چــون بيهشان چــــو مظـــلوم در دســـت مردم کـشان (١١٣) شــب و روز مـــن در وفــاي توام پـــرستــــــندة خـــــــاک پــــاي تــوام (١٩) هـــمي تا زيـــم مـــن به کام توام پــــرستــــــار و مـــــولاي نــــــام تـوام (١٤) دوقطبي عروجي و سقوطي در منظومۀ ورقه و گلشاه به اين نکته اشاره دارد که در گفتمان عيوقي که برخاسته از صبغه و اصالت عربي آن است ، معشوق به منزلۀ پادشاه ، بنياد قطبيساز است ، همان گونه که در تاريخ دربارة سنت قبيله اي عرب ها آمده است : «اجتماع آنجا به دو قطب فرماندار و فرمان بردار تقسيم ميشد و قدرت ، ابزاري در اختيار عدة خاصي بود که در جهت منافع خود بر عدة ديگري اعمال ميکردند» (سلطاني، ١٣٨٤: ١٧).