Abstract:
تداوم و توسعه هر علمی وابسته به پژوهشهایی است که در حیطه آن علم به انجام میرسد. ایستایی در پژوهشهای صورت گرفته در یک رشته علمی، زمینهساز رکود در آن حوزه معرفتی میشود و پویایی در تحقیقات، ضمانت بخش توسعه آن علم و رشد عالمانش میگردد. از اینرو، برای کسب آگاهی از این که جایگاه یک رشته علمی در شرایط کنونی چگونه است، چه فرایندی را تا کنون طی کرده و چه چشماندازی را پیش رو دارد، نیاز به انجام یک تحقیق درون کاوانه دارد. برای تحقق این امر، مجموع تحقیقات انجام شده در یک عرصه علمی، خود به مثابه موضوع یا قلمرویی برای یک پژوهش مستقل نقاد شناخته شود. بر پایه چنین پژوهشی، میتوان به نقاط ضعف و قوت یک رشته علمی پی برد؛ میتوان محدودیتهای آن را شناسایی کرد و فرصتهای پیش رویش را باز شناخت. ابتناء تحقیق حاضر نیز بر همین قاعده است؛ یعنی تلاش شده است که پژوهشهای دانشگاهی انجام شده در رشته مددکاری اجتماعی ایران در طی پنج دهه از عمر پژوهشمدار این رشته مورد بررسی نقادانه قرار گیرد. افزون بر این، تلاش شده است تا ارتباط موضوعی قوانین مصوب با این رشته علمی واکاوی شود. برای بررسی هر دو حیطه مورد بررسی، از روش تحلیل محتوای کمی استفاده شده است. در کاربست این روش، 645 پژوهش دانشگاهی و 169 سند قانونی مورد استفاده قرار گرفتهاند. از جمله یافتههای این تحقیق میتوان به ارتباط میان نهاد علم و نهاد قانونگذاری اشاره کرد که در طی دوران مورد بررسی، همگراییها و واگراییهایی را تجربه کرده است.
The continuity and development of any science depends on the research that is done in that field. Stagnation in research in a scientific field paves the way for stagnation in that field of knowledge, and dynamism in research guarantees the development of that science and the growth of its scholars. Therefore, in order to be aware of the position of a scientific discipline in the current situation, what process it has gone through so far and what is its perspective, it needs to do some Internal analysis. To achieve this, the sum of research conducted in a scientific field should be recognized as the subject or domain for an independent critical research. The present research is an attempt has been made to critically examine the academic research conducted in the field of social work in Iran during five decades of the research life of this field. However, in conducting such research, not only these considerations have been satisfied, but also a redoubled effort has been made to investigate the thematic relationship of the laws passed with this discipline in the framework of an institutional relationship. Quantitative content analysis method has been used to examine both areas. In applying this method, 645 academic researches and 169 legal documents have been used as valid sources of data collection. Among the findings of this study, we can mention the relationship between the institution of science and the institution of legislation, which has experienced convergences and divergences during the period under review.
Machine summary:
ابتناء تحقيق حاضر نيز بر همين قاعده است ؛ يعني تلاش شده است که پژوهش هاي دانشگاهي انجام شده در رشته مددکاري اجتماعي ايران در طي پنج دهه از عمر پژوهش مدار اين رشته مورد بررسي نقادانه قرار گيرد.
نخست ، به تطور پژوهش هاي مددکاري اجتماعي که در داخل کشور به انجام رسيده اند پرداخته شده است و سپس ، موضوعيت چنين پژوهش هايي در بستر قوانين و مقررات وضع شده در اسناد بالادستي کشور مورد بررسي قرار گرفته است .
بنابراين در دو بخش مجزا و در عين حال مرتبط ، سير تحولي و تغييرات مطالعات و تحقيقات مددکاري اجتماعي ايران و نقد شيوه ها و دستاوردهاي آنها مورد بررسي واقع شد و همچنين ، وضعيت بازنمايي مددکاري اجتماعي و موضوعات مرتبط با آن در قوانين مرتبط با گروه هاي هدف آسيب ديده و در معرض آسيب مورد مطالعه قرار گرفت .
اما به واسطه ارتباط نهاد علم با ساير نهادهاي اجتماعي، در اين تحقيق به رابطه ميان رشته و حرفه مددکاري اجتماعي و عرصه قانوني جامعه و شيوه بازنمايي مددکاري اجتماعي و موضوعات آن در قوانين نيز پرداخته شده است .
پژوهش هاي مورد بررسي در ٢٩ استان کشور انجام شده اند که در اين ميان ، نزديک به ٤٨ درصد اين تحقيقات در استان تهران به انجام رسيده است .
اما، اهميت مطلب در چنين يافته اي نيست ، بلکه آنچه اهميت دارد حيطه موضوعي حرفه و رشته مددکاري اجتماعي است که بيش از ٩٧ درصد قوانين مورد بررسي به اين حيطه پرداخته اند.