Abstract:
پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله مسلمانان را به تحصیل دانش امر فرمود. اما این امر، واجب کفایی بود برای گروهی از مسلمانان که قدرت وامکان کسب علم داشتند، بدین گونه که جمعی به کسب علم بپردازند وبه دیگران بیاموزند. این دانشمندان علم آموختند ودر دفترها نگاشتند. این دفاتر، «اصول» نام گرفت، که چهار صد اصل در این میان، امتیاز خاص یافتند.این اصول نزد شیخ کلینی صاحب کتاب کافی بود، که از ان در نگارش وتدوین کتاب خود بهره گرفت. پس از گذشت چند قرن، منابعی که در اختیار کلینی بود، از میان رفت، و نیاز به بررسی مجدد احادیث کافی پیش آمد. از این رو، دانشمندان قرن هفتم هجری، ضوابطی برای بررسی احادیث پدید آوردند. شیخ آقا بزرگ تهران، کتاب شناس بزرگ شیعه در قرن چهاردهم هجری و صاحب کتاب «الذریعة الی تصانیف الشیعة»، دراین رساله کوتاه - که برای نخستین بار منتشر میشود - به بررسی شیوه کلینی در تألیف کافی و ضوابط دانشمندان قرنهای بعدی در ارزیابی آن کتاب میپردازد.
Machine summary:
"اما بعد، دانشمند فاضل و سخنور چیره دست، حاج عباسقلی واعظ چرندابی تبریزی (دامت افاضاته) نامهای برایم نوشته واز من درباره کتاب کافی سؤال کرده که آیا در آن، خبر ضعیفی وجود دارد یا خیر؟ و اگروجود دارد، چرا کلینی کتاب رابر سفراء، اربعه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه ـکه معاصر وی و مانند او ساکن بغداد بودهاند ـعرضه نکرده تا در آن بنگرند و احادیث ضعیف آن را حذف کنند؟ شیخ چرندابی از من خواسته است تا نظرم را در این باره بنگارم.
و به سبب آنکه اخبار علاجیه برای ترجیح دادن خبر، به اوصاف ذاتی (شخصی) راویان و قرائن داخلی [تکیه و] دلالت میکرد، از دوره سید ابن طاووس و علامه حلی به بعد، متأخران ناچار شدند که احادیث را به حسب صفات راوی به چهار یا پنج نوع تقسیم کنند و هر یک رابه اسمی بنامند، که عبارتند از: 1ـ صحیح 2ـ موثق 3ـ حسن 4ـ ضعیف 5ـ قوی آنان، در عمل به همه این انواع یا بعضی از آنها و تقدیم یا تأخیر بعضی بر بعضی دیگر، نظرات گوناگونی دارند که ما نمیخواهیم در اینجا به آنها بپردازیم.
زیرا به اعتقاد ایشان ، آنچه در کتاب کافی فراهم آمده بود ، چیزی نبود جز احادیث صحیحی که به صدور آنها از معصومین : کمال اطمینان راداشتند و آن احادیث را حجت بین خود و خدای خود میدانستند و هیچ شک و تردیدی در این مورد نداشتند، بلکه حتی هیچ قدحی درباره آن اخبار در دلشان نبود که موجب شک شود."