Abstract:
مقاله پیش روی در پی بررسی و تحلیل چالشهای مختلف عربستان سعودی در دوره ملک سلمان و بروز بحران مشروعیت حاصل از آنها در پرتو دیدگاههای ماکس وبر و یورگن هابرماس، نظریهپردازان اجتماعی و پرداختن به راهبردهای نظام سیاسی با هدف کاهش بحران مشروعیت میباشد. در این راستا، پرسش اصلی مقاله این است که تأثیر چالشهای فزاینده سنتی، سیاسی و نوگرایی و در نتیجه، بحران مشروعیت عربستان بر نظام سیاسی این کشور در دوره ملک سلمان چیست؟ از دیدگاه نویسندگان، چالشهای فزاینده سنتی، سیاسی و نوگرایی و درنتیجه، بحران مشروعیت حاصل از آنها موجب اتخاذ راهبردهای اصلاحات نوگرایانه ابزاری و جلبنظر گروههای سلفی داخل و خارج از عربستان توسط هیات حاکمه ملک سلمان با هدف مشروعیتسازی و کاهش بحران مشروعیت نظام سیاسی شده است. یافتههای مقاله با بهرهگیری از منابع کتابخانهای و روش تحلیلی ـ توصیفی نشان دهنده این امر است که اقدامات اصلاحی در دوره ملک سلمان و ولیعهدی محمدبنسلمان، اصلاحات سیاسی ـ اجتماعی محدود یا اصلاحات ابزاری است، زیرا آنها همزمان با بکارگیری سیاستهای سرکوبگرایانه سوپاپهای موقتی و تاکتیکی در قبال چالشهای فزاینده و تنشهای میانفرقهای هستند که به طور بنیادی موازنه قدرت یا موازنه منافع رانتیر را تغییر نداده، به ایجاد نهادهای مدنی، مشارکت اجتماعی ـ سیاسی، انتخابات و پایان فرقهگرایی (شیعه و سنی) نیانجامیده و بحران مشروعیت نظام سیاسی سعودی همچنان به عنوان موضوعی لاینحل باقی مانده است.
The present paper aims to examine, based on Max Weber and Jurgen Habermas’ social theories, the various challenges faced by Saudi Arabia during the reign of King Salman and the emergence of the consequential legitimacy crisis. In addition, it addresses the strategies of the country’s political establishment in order to reduce the legitimacy crisis. Therefore, the paper aims to determine the effect of the increasing traditional, political, and modernist challenges and the consequential legitimacy crisis of Saudi Arabia on the country’ political system during the reign of King Salman. The authors assume the aforementioned challenges have led to the adoption of superficial and cosmetic modernist reform strategies and consideration of the interests of Salafi groups inside and outside of the country by the ruling body of King Salman to legitimize and reduce the legitimacy crisis of the country’s political system. To conduct the research, the authors benefited from the library survey and the analytical-descriptive method, and found out that the reform measures during the reign of King Salman and Crown Prince Mohammed bin Salman are cosmetic, since the simultaneous repressive policies make the reforms temporary tactics to prevent the increasing challenges and inter-sectarian tensions. Thus, none of their actions have fundamentally changed the balance of power or interests nor have they resulted in the creation of civil institutions, encouragement of sociopolitical participation, holding elections, and termination of sectarianism (Shia and Sunni). Therefore, the legitimacy crisis of the Saudi political system remains unresolved.
Machine summary:
پادشاهي عربستان سعودي طي سه دوره حکومت آل سعود تحولات مختلفي را تجربه کرده است ، اما همچنان نظام حاکميتي پادشاهي را توانسته از طريق درآمد نفت ، سنت وهابيت و حمايت نظامي غرب (بر مبناي رويکردهاي سنتي)، به واسطه دراختيار داشتن مناصب کليدي توسط شمار زيادي از اعضاي خانواده سلطنتي و در نتيجه دشواري ايجاد پايگاه قدرت در درون چنين دستگاهي براي مخالفان (طبق ديدگاه ميشل هرب ، استاد علوم سياسي دانشگاه ايالتي جورجيا) و يا توسط همگرايي دو گروه از نخبگان شامل «نخبگان راهبردي سلطنتي» يعني آل سعود به عنوان مرکز ثقل نظام سياسي و «نخبگان غيرسلطنتي يا بخشي» شامل علماي وهابي، رهبران قبايل ، خانواده هاي تجار و ديوان سالارها (بر اساس نظر استيگ استنسلي، استاد مطالعات خاورميانه در دانشگاه وابسته به وزارت دفاع نروژ) حفظ نمايد (استنسلي، ١٣٩٦: ٢١-١٩) که حاصل آن بروز چالش هاي گوناگون سياسي، اجتماعي و اقتصادي و در نتيجه ، بحران مشروعيت ميباشد؛ اما ادامه روند نظام پادشاهي سنتي 1- Robert Uniacke در قرن ٢١ با گسترش ارتباطات اجتماعي براي خاندان آل سعود بسيار دشوار شده (درويشي، ١٣٩٧: ٤٥) و در حال حاضر، حکومت شوندگان سعودي خواستار تغييرات هستند.
آن ها در خارج از عربستان منتقد تلاش هاي جديد ملک سلمان و وليعهد هستند و بيان ميدارند که اقدامات اخير محمد بن سلمان ، محدود و منحصر ساختن تغيير سياسي به 1- Association for Civil and Political Rights (ACPRA/HASM) 2- Movement for Islamic Reform in Arabia (MIRA) 3- Committee for the Defense of Legitimate Rights (CDLR) سرگرمي، مهار قدرت هاي مذهبي بويژه صحويها، گشايش اجتماعي و برابري جنسيتي سطحي ميباشد ( :Al-Rasheed .