Abstract:
هیدگر معتقد است که سوژه بازنمودی در اصل سوژهای است که در بازنمایی موجود را اراده میکند. بهطوریکه بسط دامنههای بازنمایی انسان و رسوخ او در واقعیت با بسط اراده و اظهار اراده او در عالم نسبت مستقیمی پیدا میکند. او فکر میکند که اراده معطوف به قدرت نیچه درواقع چیزی جز اظهار ذات سوژه بازنمایاننده نیست که تا پیش از نیچه ناگفته مانده بود. بااینحال پس از نیچه و بهواسطه افتادن در ساحت تکنولوژی که مسیران از رهگذر نیچه و کل غرب هموار میشود، انسان دیگر نه سوژه بازنمایاننده، بلکه به بازنمودهی اراده برای اراده بدل شده و خود را درون نظامهای بازنمایی عظیمی پیدا میفهمد. از این جاست که این مقاله فهم هیدگر از وضعیت تکنولوژیک عصر فعلی را نه در مقام وضعی تازه و جدا از اوضاع پیشین، بلکه بهعنوان حوالت وجود، در نسبت با غربِ رومی همچون افقِ حقیقت در مقام استیلا و بازنمایی تفسیر میکند. بر این اساس تکنولوژی در اصل ناظر بر وضعیت انسانیت معاصر است آنهم چنانکه بر موجودات و خود را منکشف میکند. این انکشاف ذیل نظامهای بازنماییای کار میکند که در وهله اول بجای آنکه موجودات را تبدیل به منابع مصرف نماید، با عزل خودآیینیِ از او، سوبژکتیویتهاش را سلب میکنند. چنین رخدادی انسان را از کانون روایت عالم به نفعِ نیروهای تکنولوژیکی که مظاهر گوناگونی از سیاست تا فرهنگ و رسانه میتوانند به خود بگیرند، کنار میزند.
Heidegger believes that the subject of representation is essentially a subject that wills the represented in every representation in a way that the expansion of the domains of human representation and going through the reality and determining it as a subject is directly related to the expansion of his will and expression of his will in the world. When Nietzsche answers the question of what is the being of beings with the will to power in fact he expresses the hidden source of all representational tradition which was unsaid to him. For Heidegger, the will to power brings subjectivity to its end. and end which culminated in our technological age of reducing humanity to be a representation of a greater will that Heidegger calls will to will. But the article approaches the problem just mentioned not as a distinguished phenomenon but treats it totally in the tradition of the west as emerged in the light of the essence of truth as dominant in Rome. Having this in mind, we argue that the technological age is the reversal of representational relation which delivers man over the darkest night of his destiny and consequently decentralizes him in favor of a bib picture of the world which is able to give a coherent narration from everything. It is this inhuman and also technological narration that extracts the subjective will of the representing subject.
Machine summary:
ازاين رو مقاله پيش رو باهدف پاسخ دادن به اين پرسش شکل گرفت که نيچه در مقام متفکر پايان متافيزيک چگونه راه را براي آنچه هيدگر شب عالم غربي و سقوط انسان به ورطه منطق اراده براي اراده مينامد، ميگشايد؟ يا اين که گذار از بازنمودن در افق تاريخي اراده معطوف به قدرت به چه وضعي منتج ميشود؛ اما دامنه مسئله به همين جا متوقف نماند و پرسش هاي ديگري نيز سربرآورد؛ اگر اراده معطوف به قدرت در مقام ذات موجودات ازنظر نيچه ، گام نهايي را براي گذار به وضعيت مخاطره آميز کنوني از رهگذر فرو بستن دايره امکانات متافيزيک برميدارد آنگاه ميان انسان متافيزيکي و انسان عصر فعلي با عالم در هر دوره چه نسبتي برقرار است ؟ فهم اين نسبت پيچيده مستلزم فهم مفهوم ارزش است ؛ يعني بدوا به اين پرسش بايد پاسخ داد که در هرکدام ، عالم و انسان هرکدام چگونه ارزش گذاري ميشوند و اساسا آنکه ارزش ميگذارد کيست ؟ اما ارزش چيست ؟ عجالتا ميتوان چنين پاسخ داد که ارزش جايگاه ويژه اي است که از وراي آن وضعيت امور و چنين و چنان به نظر ميآيند براي همين ارزش از اساس با نما و ظاهر١ و نهايتا با نظاره 2 ١.
»(٦٤:ibid) ازاين رو چشم انداز يا ارزش بدوا نه براي انسان بلکه براي تمام موجودات در مقام يک کل وضع شده و به اين طريق نيرويي که در فلسفه لايب نيتس ظهور يافته و جوهر انساني را به سوژه بدل کرده بود درگفتار نيچه همچون نيچه اراده معطوف به قدرت خود را نمايان 1 ميکند.