Abstract:
ویژگی های منحصر به فرد نهاد خانواده، اقتضای آن را دارد که دارای یک نظام حقوقی معین باشد. لازمه یک نظام کارآ در عرصه حقوق این است که دارای مبانی عقلانی و عقلائی باشد. به طوری که کارایی نظام حقوقی به وجود عقلانی و عقلائی این اصول و مبانی بستگی دارد. گرفته میشوند. اصول فقهی حقوقی در حقیقت ادلهای هستند که قواعد فقهی و احکام جزئی فرعی دیگر بر اساس آنها تشکیل شده اند. هر کدام از این اصول دارای مستندات شرعی مناسب و معتبر هستند. این اصول را با توجه به کلیت و همه شمولی آنها، میتوان در سه سطح دستهبندی نمود. سطح اول اصل عدالت است که باید آن را اصل الاصول نامید. سطح دوم اصول همه گیر دیگری مثل آزادی و یا تناسب تکوین و تشریع هستند. سطح سوم اصولی مانند قوامیت مرد و یا استقلال مالی زوجین هستند که هر کدام متفرع بر سطوح قبلی خود هستند. مستنبط باید در جریان استنباط خود به نحوی حرکت کند که این اصول را نقض نکند. با این حال تعارضاتی بین اصول ممکن است پدیدار شود که میبایست بر اساس مصلحتسنجی این تعارضات حل شوند. اصول حاکم بر نظام فقهی خانواده است که از طریق منابع نقلی و عقلی استنتاج و استخراج شده و کاربرد آنها در مسیر پویای فقه واقع شدهاند.کلید واژهها: اصل، اصل فقهی_حقوقی، خانواده، نظام فقهی خانواده، عدالت، عقلانیت
Specific characterstics of family institution required it to have a certain legal system. It's neccessary for an efficient system in a field of law to have rational foundations. on the other hand resistance against external objections for developing rational changes in legal system needs principels which prevent from such a distortion. Such a function for principels of jurisprudence principels requires that they be defined as general propositions which are considered in all fields of jurisprudence and law and are considered as adjudicate (Ifta) and legislation.. Considering their generality or comperhensiveness , they can be categorized in three level. The first level of the principels is justic that should be xalled Asl al-Osul. The second level are other general principels such as freedom or proportionality of formation and legislation. The third level is principles such as the man's integrity or the financial independence of the couple each of which is a branch of their previous levels. The infere must move in the course of his inference in a way that does not violate these principles. However there may appear conflicts between principles which should be resolved based on the expediency of these conflicts. The ruling principles of the family jurisprudence system are inferred and extracted and applied through narrative and intellectual sources.
Machine summary:
اگر انطباق آن بر عدالت ثابت شد، در مرحله بعد باید بررسی شود که آیا صلاحیت این را دارد که مابقی قوانین بر اساس آن پایه ریزی شود یا خیر؟ اگر ثابت شد که گزاره ادعا شده در تمام حوزه های خانواده نفوذ دارد و هیچ قانونی حق مخالفت با آن را ندارد، آنگاه می توان گفت که به یک اصل دست یافته ایم .
البته در اثباتی بودن اصل عدالت اختلاف وجود دارد و برخی تنها جنبه نفی آن را در نظر گرفته اند، هر چند باز این مسلک منافاتی با اصلیت آن ندارد، اما مورد قبول نیست .
20 ممکن است ایرادی وارد شود به این مضمون که ؛ با توجه به آیه مأموربه ، دوم و سوم از امور اخلاقی بوده و الزام فقهی ندارند، لذا سیاق آیه چنین ظهوری دارد که موضوع عدل نیز از اموری است که هرچند نزد شارع محبوبیت دارد، امّا وجوب ندارد.
اگر قول اول را در نظر بگیریم چنین استنباط میکنیم که هرچند در این آیه صرف مطلوبیت عدالت بیان شده است اما آیاتی چون «أعدلوا هو اقرب للتقوی» و یا روایاتی چون «العدل اساس الملک » دال بر وجوب تحقق عدالت هستند.
با توجه به مبانی در نظر گرفته شده برای اصل عدالت تنها زمانی اصل حکم تغییر می کند که این عدم انتزاع حاصل از خود حکم باشد و 25 از آنجا که اگر حکم به درستی استنباط شده باشد نمی تواند ناعالانه باشد لذا نتیجه گرفته می شود که تغییر حکم به واسطه عدالت تنها در زمان تغییر موضوع قابل انجام است .