Abstract:
مهمترین مساله در شناخت دقیق حقوق افراده فهم صحیح انسان و تعریف درست از او است.
انسانشناسی بدین امر دارای اهمیت بوده که حقیقت انسان» نحوه تکوین و حیات وی و سرنوشت
و نیز سرانجام و جایگاه وی مورد توجه قرار میگیرد؛ چراکه اگر فرد حقوق بشری و ویژگیهای آن از
نگاه نحلههای فکری مورد بررسی قرار نگیرد» حقوق انسان از نگاه مکاتبی چون اسلام همچنان گنگ
خواهد ماند. پر این اساس» تبیین مفهوم حق» انواع آن و حق فهم شده از نگاه اندیشه اسلامی» بشر مورد
سخن در این ساختار و خاستگاه حقوق بشر در نگاه غربی و اسلامی در این نوشتار دارای اهمیت است.
مبنای حقوق از نگاه غربی با سوژهمندی انسان آغاز میگردد؛ حال آن که در نگاه اندیشه اسلامی» سوژه
همچنان در عالمی ورای عالم طبیعی متمرکز است. بدین روی» گزاره اصلی پژوهش» آن است که به
تبیین حق و فرد موجود در حقوق بشری پرداخته تا از رهیافت آن به حقوق انسان از نگاه اندیشه اسلامی
و تفاو تهای آن با حقوق بشر غربی دست یازد و نگاه اندیشه اسلامی به حقوق انسان را مورد تاملی
دقیق قرار دهد.
A correct understanding and definition of “human beings” is important
for a correct understanding of individual rights. Anthropology is
important because it pays attention to the truth, way of life, destiny, and
position of human beings. Unless human rights and their attributes are
examined from the perspective of intellectual schools, human rights from
the perspective of schools such as Islam will remain blurred. Therefore,
it is important in this article to explain the concept of rights in terms of
Islamic thought, human beings, and the origin of human rights from a
Western and Islamic point of view. From the Western perspective, the
basis of rights begins with human subjectivity. However, from the point
of view of Islamic thought, the issue still focuses on the world beyond
the natural world. Therefore, the main purpose of this research is to
explain the rights and the individual in human rights, to understand
human rights from the perspective of Islamic thought, to understand
their differences from Western human rights, and to reflect the Islamic
view of human beings.
Machine summary:
بدين گون که با علم به تعلق حقوق بشر و انسان به ط ور کلي و به فرد انسان و برصف انسان بودن به راس تي »فرد« به کار رفته در حقوق انسان اس لام چگونه بشري اس ت ؟ آيا اس اس ا حقوق بشر امر حقوقي بدون زمان و بدون مکان اس ت يا متعلق به زمانه اي خاص مي باشد؟ به ديگر س خن آيا صرف اشتراکات زباني موجب وجود مرادي واحد از يک مفهوم ميگردد؟ دلايل ما براي اثبات اين نظر چيستند؟ بدين آئين در جهت پاس خ به پرس ش هاي فوق س خن را از پيش انگاره هايي آغاز نموده تا در س ايه امور برآمده از آن پيش انگارها، آن ها را به نحوي مورد تبيين قرار دهيم تا روشني بخش تحليل ها و رس اننده ي مراد ما از حقوق بشر مورد بحث در مقاله ي حاضر باشد.
پرس ش در مکتب ديني اس لام آنجاس ت که آيا صرف قرارداد براي بشر تدوينگر حقي خواهد بود و يا اينکه اين بايدها و نبايدها بايستي ريشه در هست ها داشته باشند تا بتوان برآن نام حقوق بشر بارگزاري کرد؟ گرچه انديشمنداني چون لاک نسبت به وجود حقوق مبتني بر کشف باور دارند ليک از منظر حقوق اس لامي به س بب همين منشا الهي تعيين حقوق انسان ها به وس يله احکام برآمده از امر الهي )شريعت ( تبيين ميگردد و منشا اين حقوق نيز را بر مبناي جستن در منابع ديني )قرآن و س نت ( معين مي س ازد )شعراني، ۱۲۹۸ق : ۸٤(.