Abstract:
چگونگی معرفت به خداوند از مباحث و دغدغههای مهم همه مکاتب عرفانی است که با رهیافت سایر حوزههای فکری تفاوت معناداری دارد. این معرفت عرفانی درصدد دستیابی به معرفت بیواسطه است که از آن با عنوان معرفت شهودی یاد میکنند. از میان عارفان و حکمای دو سنت بزرگ مسیحیت و اسلام میتوان دیونیسیوس و سهروردی را یاد کرد که در این موضوع نظرات مشترکی دارند. ایشان بر ذومراتب بودن شناخت خدا باور دارند و مراتب آن را با توجه به قرب و بعد انسان میسنجند. نخستین گام در معرفت خداوند، مرتبه ایجاب است که همان شناخت و راهیابی به خداوند از طریق معرفت عقلانی (الهیات ایجابی) است؛ و در مرتبه بعد، سلب هرگونه نقص از خداوند (الهیات سلبی) است. مراتب معرفت خدا در آثار سهروردی و دیونیسیوس بهواسطه نور، با مراتب هستی، انسان و فرشتگان مرتبط میشود. سهروردی و دیونیسیوس معتقدند که میزان قرب و بعد اشیا و انسانها نسبتبه تابش انوار الهی، به قابلیت قابل بستگی دارد. دیونیسیوس مرتبه سلب سلب و رسیدن به مرتبهای را که از آن با عنوان ظلمت الهی یاد میکند، بالاترین سطح معرفتی میداند. درواقع این ظلمت، حاصل روشنی و وفور نوری است که راه دیدن و ادراک را بر چشم و عقل انسان میبندد تا اینکه به تاریکی ورای عقل وارد شود؛ جایی که بهقول سهروردی، معرفت در معروف گم شود.
One of the important topics and concerns of all mystical schools, which is significantly different from the approach of other intellectual fields, is how to know God. This mystical knowledge tried to reach a kind of direct knowledge, called intuitive knowledge. We can mention Dionysius and Suhrawardi - among the mystics and sages of the two great traditions of Christianity and Islam - who have common opinions on this issue. They believe the knowledge of God has different levels and evaluate its levels according to one‟s closeness and distance from God. The first step of God‟s knowledge is the level of affirmation (ijab), i.e. knowing and approaching God through rational knowledge (affirmative theology); and in the next level, is the negation of any imperfection from God (negative theology). According to the works of Suhrawardi and Dionysius, the levels of God‟s knowledge is related to the levels of being, humans and angels. Suhrawardi and Dionysius believe that human‟s or object‟s degree of closeness or distance from the Divine lights depends on their ability. Dionysius considers the level of „negation of negation‟ and what he calls „the Divine darkness‟ as the highest level of knowledge. This darkness is, in fact, the result of the brightness and abundance of light such that it prevents human seeing and understanding by his/her eye and intellect until it enters the darkness beyond reason where, according to Suhrawardi, knowledge is lost in the known.
Machine summary:
درواقع اين ظلمت، حاصل روشني و وفور نوري است که راه ديدن و ادراک را بر چشم و عقل انسان ميبندد تا اينکه به تاريکي وراي عقل وارد شود؛ جايي که بهقول سهروردي، معرفت در معروف گم شود.
در اين دو دين، مکاتب و طريقههاي عرفاني زيادي وجود دارد و شخصيتهاي بسيار بزرگ و مهمي بهظهور رسيدهاند که از ميان آنان ميتوان به ديونيسيوس و سهروردي اشاره کرد که هر دو علاوه بر عرفان، در فلسفه و الهيات نيز نقش پررنگي داشتهاند.
وي بر اين باور بود که همة اوصاف ثبوتي، که شکل ايجابي دارند، بهلحاظ معنايي تأکيد بر نوعي سلب تلقي ميشوند [برای نمونه، وقتي گفته ميشود که خداوند عالم است، معناي عدم جهالت وي مراد است] (همان، ص 90).
نظام معرفتي ديونيسيوس و سهروردي ديونيسيوس در مجموعه آثارش به موضوعات عرفاني متعددي ميپردازد؛ براي نمونه، به اين موارد ميتوان اشاره کرد: اتحاد با خداوند (Divine Union)؛ تقليد از سلسهمراتب آسماني (imitation of the Heavenly Hierarchies)؛ مغيبات الهي (دیونیسیوس آریوپاغي، 1897، ص 11،17و 111)، تشبّه الهي (همان، ص 116)، جذبة الهي، يکي شدن عشق و عاشق و معشوق، زيباييشناسي، مسيحشناسي، معرفت به ذات باري تعالي بهعنوان منشأ خير و زيبايي، تمايز ميان معرفت از طريق تلاش ذهني، و معرفت اشراقي (همان، ص 122)، اشراقات الهي (supercelestial Illuminations)، خداگونگي (Godlike) (همان، ص 11) و...
4. شهود نقطة اشتراک معرفت خدا در تفکر ديونيسيوس و سهروردي اشاره شد که بالاترين معرفت خداوند در نزد ديونيسيوس، همان معرفت سلبِ سلب يا بهعبارتي دقيقتر، بهترين زبان براي ستايش خداوند، زبان سلب است.