Abstract:
در کتابهای کلامی، یکی از مباحث مطرحشده در بحث امامت، اصطلاح «نص جلی» و «نص خفی» است. این دو اصطلاح که در ذیل مسیله راههای تعیین امام مورد بحث قرار میگیرد، در آثار کلامی فرق مختلف، اعم از معتزله، اشاعره، زیدیه و امامیه مطرح شده است. در بین فرق مختلف اسلامی، تنها متکلمان امامیهاند که معتقدند امیرمومنان (ع)، هم با نص جلی و هم با نص خفی بهعنوان جانشین بلافصل پیامبر (ص) تعیین شده است. این مقاله با روش تحلیلی کتابخانهای، ضمن اشاره به معیار نص جلی و نص خفی از دیدگاه متکلمان امامیه، دلایل آنها بر اثبات این اعتقاد را تبیین میکند و به اشکالات مخالفان این عقیده پاسخ میدهد. در پایان، ضمن انتخاب معیار منتخب برای نص جلی و نص خفی، اثبات خواهد شد که برخلاف نظر بیشتر متکلمان، حدیث غدیر از مصادیق نص جلی است، نه نص خفی.
One of the topics raised in the discussion of Imamate in theological books is the term "clear terms"(nass jali) and "implied statements" (nass khafi). The two terms, discussed following the topic of „the ways to determine Imam‟, have been mentioned in the theological works of different sects, including Mu'tazila, Ash'ari, Zaidiyyah and Imamiyyah. Among the different Islamic sects, only Imami theologians believe that Imam Ali (PBUH) has been appointed as the immediate successor of the Prophet via both clear terms and implied statements. Pointing to the criterion of clear terms and implied statements from the Imami theologians‟ perspective, this article explains their reasons for proving this belief and answers the questions raised by the opponents of this belief, using an analytical-library method. Choosing the selected criteria for clear terms and implied statements, it will be finally proved that unlike the opinion of most theologians, the Ghadeer tradition is a clear term, not an implied statement.
Machine summary:
بنابراين ممکن است که همة نصوص امامت، امروز براي ما خفي محسوب شوند، ولي ما با قرائني بفهميم که صحابة پيامبر( برخي از اين نصوص را بهصورت جلي دريافت کردهاند و جاي هيچ عذر و اجتهاد و تخلفي براي آنها وجود نداشته است.
پس بهنظر ميرسد که معيار صحيح نص جلي اين است که مخاطبان اولية پيامبر( (صحابه)، امامت و خلافت را از آن نص، بهصورت بديهي و واضح دريافت کردهاند؛ بهطوريکه حجت بر آنها تمام شده و جاي هيچ عذر و تخلف و اجتهادي را براي آنها باقي نگذاشته است؛ چه فهم امامت از آن بهدليل صراحت الفاظي مانند خلافت، امامت، امارت، وصايت و...
سيد مرتضي نيز به اين معيار اينگونه اشاره ميکند: «نص خفي کلامي است كه ما نميدانيم مخاطبان پيامبر( مراد ايشان را بهصورت بديهي دريافت كردهاند يا از طريق استدلال و نظر.
الف) مصاديق نص جلي در بحث معيار نص جلي گذشت که معيار صحيح آن اين است که مخاطبان اولية پيامبر( (صحابه)، امامت و خلافت را از آن نص بهصورت بديهي و واضح دريافت کرده باشند؛ بهطوريکه حجت بر آنها تمام شده و جاي هيچ عذر و تخلف و اجتهادي را براي آنها باقي نگذاشته باشد؛ چه فهم امامت از آن بهدليل صراحت الفاظي مانند خلافت، امامت، امارت، وصايت و...
بنا بر نظر مختار، معيار صحيح نص جلي اين است که مخاطبان اولية پيامبر( (صحابه)، امامت و خلافت را از آن نص بهصورت بديهي و واضح دريافت کرده باشند؛ بهطوريکه حجت بر آنها تمام شده و جاي هيچ عذر و تخلف و اجتهادي را براي آنها باقي نگذاشته باشد؛ چه فهم امامت از آن، بهدليل صراحت الفاظي مانند خلافت، امامت، امارت، وصايت و...