Abstract:
اثبات واجب الوجود و چگونگی شناخت او، از اهم مسائل علم فلسفه است
از همین رو براهین متعددی ارائه شده، از جمله آنها میتوان به برهان حرکت،
برهان حدوث، برهان نظم و... اشاره کرد، که از مهمترین آنها برهان صدیقین
است. در این برهان هیچ یک از مخلوقات واسطه اثبات وجود خداوند قرار
نگرفتهاند بلکه از طریق شناخت وجود، به واجب رسیده میشود. برهان
صدیقین اولین بار توسط شیخ الرئیس مطرح شد و پس از او فلاسفه بسیاری
به آن پرداختند و هر یک تلاش کردند تا بهترین تقریر را ارایه دهند؛ از برجسته
ترین این تقریرات، تقریر صدرالمتالهین است. این مقاله ضمن تبیین تقریرات
شیخ الرئیس و صدرالمتالهین به بیان اشکالات وارد بر آنها میپردازد.
Machine summary:
بعد از ارائه تقریر توسط ابن سینا در کتاب «اشارات و تنبیهات»، نقدهایی بر آن وارد آمد؛ این نقدها تا حدی پیش رفت که صدرالمتألهین، تقریر وی را مصداق حقیقی برهان صدیقین ندانست، چرا که برای اثبات واجب، از مفاهیم ماهیت و امکان و دور و تسلسل استفاده کرده است و اینها خود واسطه در استدلال میباشند و حقیقت وجود نیستند.
(جوادی آملی، ۱۳۸۴ش، ص۲۱۹) او در شش اثر خود، تقریرهای مختلفی برای اثبات بدون واسطه وجود خداوند ارائه کرده است: 1-2 عبارات رساله عرشیه: در «الرّسالة العرشیّة» برهان را به اختصار چنین تقریر کرده است: «موجود در وجودش یا سبب دارد یا سبب ندارد، اگر سبب داشته باشد ممکن الوجود است، و اگر سبب نداشته باشد واجب الوجود است، پس اگر وجود، واجب باشد مطلوب ثابت است، و اگر ممکن باشد ممکن، موجود نمیشود مگر به سببی که وجودش را بر عدم ترجیح دهد، اگر این سبب نیز ممکن بوده و ممکنات به یکدیگر تعلّق داشته باشند اصلا موجودی تحقّق نمییابد؛ زیرا ممکنِ مفروض، موجود نمیشود مگر این که ممکنات غیر متناهی پیش از آن تحقّق یافته باشند، در حالی که وجود ممکنات غیر متناهی محال است؛ بنابراین، ممکنات به واجب الوجود منتهی میشوند.