Abstract:
نمایشنامه اسلامی، نمایشنامهای است که ساختار آن در چارچوب ویژه نمایشنامه ارائه میگردد؛ تفاوت آن با دیگر نمایشنامهها، در دیدگاه اسلامی آن است. نمایشنامه الحر الریاحی اثر عبدالرزاق عبدالواحد، ذیل نمایشنامه اسلامی قرار میگیرد که با محوریت حوادث کربلاء با تمرکز بر شخصیت حر ریاحی نوشته –شدهاست. عبدالرزاق، از رهگذر شخصیت حر و با بازخوانی واقعه کربلاء، آن را به اوضاع زمانه عراق پیوند میزند. بررسی ساختار نمایشنامه و میزان انطباق آن با واقعیت عاشورا در ترسیم سیر حوادث واقعه و کشف سبک نویسنده موجب شد تا این اثر با روش تحلیلی توصیفی و کتابخانهای و برمبنای ساختار گوستاو فریتاگ تحلیل گردد؛ اصول پنجگانه فریتاگ برآمده از نظریات ارسطو بوده و شامل مقدمه، عمل فزاینده، اوج، عمل فروکاهنده و نتیجه است. واکاوی نمایشنامه نشان میدهد نویسنده از اصول متعارف و کلاسیک نمایشنامهنویسی خارج شده و به تئاتر پسامدرن و سنتشکن برتولت برشت روی آورده است؛ زیرا عبدالرزاق عبدالواحد، ابعاد حادثه کربلاء را فراتر از این میداند که بتوان با روایتی کلاسیک و متعارف بیانش کرد. بنابراین در نمایشنامه خود، پایبند به اصول متعارف نمایشنامهنویسی نبوده و با اثرش، پیشنهادی در حوزۀ نمایشنامه نویسی عاشورایی ارائه داده است.
نمایشنامه اسلامی، نمایشنامهای است که ساختار ان در چارچوب ویژه نمایشنامه ارايه میگردد؛ تفاوت ان با دیگر نمایشنامهها، در دیدگاه اسلامی ان است. نمایشنامه الحر الریاحی اثر عبدالرزاق عبدالواحد، ذیل نمایشنامه اسلامی قرار میگیرد که با محوریت حوادث کربلاء با تمرکز بر شخصیت حر ریاحی نوشته -شده است. عبدالرزاق، از رهگذر شخصیت حر و با بازخوانی واقعه کربلاء، ان را به اوضاع زمانه عراق پیوند زده است. بررسی ساختار این نمایشنامه و میزان انطباق ان با واقعیت عاشورا در ترسیم سیر حوادث واقعه و کشف سبک نویسنده موجب شد تا این اثر با روش تحلیلی توصیفی و کتابخانهای و برمبنای ساختار گوستاو فریتاگ، نظریهپرداز المانی تحلیل گردد؛ اصول پنجگانه فریتاگ برامده از نظریات ارسطو بوده و شامل مقدمه، عملفزاینده، اوج، عمل فروکاهنده و نتیجه میشوند. واکاوی نمایشنامه نشان میدهد نویسنده از اصول متعارف و کلاسیک نمایشنامهنویسی خارج شده و به تياتر پسامدرن و سنتشکن برتولت برشت روی اورده است؛ زیرا عبدالرزاق عبدالواحد، ابعاد حادثه کربلاء را فراتر از این میداند که بتوان با روایتی کلاسیک و متعارف بیانش کرد. بنابراین در نمایشنامه خود، پایبند به اصول متعارف نمایشنامهنویسی نبوده و با اثرش، پیشنهادی در حوزه نمایشنامهنویسی عاشورایی ارايه داده است.