Abstract:
فرهنگ در هر جامعه به مثابه روح در پیکر است که موجب حیات و بقای جامعه میشود. در یک جامعه نمود و جایگاه خاص برای فرهنگ نمیتوان تعیین کرد، بلکه باید گفت، فرهنگ در همه اجزاء و عناصر زندگی اجتماعی ساری و جاری است و هیچ فعالیتی در انسان بدون فرهنگ نیست. از طرفی فرهنگ ملی هرکشور در مدرسه و از همان سنین پایین به دانشآموزان آموزش داده میشود و در این بین راهکارهای این آموزش از اهمیت بالایی برخوردار میباشد. از اینرو در پژوهش حاضر که به روش کیفی- تبیینی انجام شده است قصد داریم به توضیح فرهنگ مناسب و سپس راهکارهای آموزش آن به دانشآموزان بپردازیم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که مناسبترین فرهنگ در جامعه ما، فرهنگ دینی است که راهکارهای پرورش آن در کودکان در این پژوهش بررسی شده است.
Machine summary:
به بيان ديگر فرهنگ هم تفاوت آفرين است و هم انسجام بخش ، هر شخصي هنگامي که زندگي را به شيوه اي خاص سازمان ميدهد در واقع خود را در چارچوب دنيايي قرار مي دهد که به واسطه مرزها و تفاوت هاي فرهنگي از ساير دنياها جدا ميشود (گلمحمدي، ١٣٨٠).
درواقع اگر فرهنگ يک جامعه از تجانس و انسجام بيشتري برخوردار باشد، فرآيند فرهنگ پذيري افراد عميقا صورت گرفته و اعضاي جامعه ، واجد همانندي و مشابهت هايي در اکثر زمينه هاي رفتاري خواهند شد؛ ولي در جامعه نامتجانس که در آن تنوع گروه ها و تفاوت ارزش ها و هنجارهاي اجتماعي و فرهنگي فراوان است ، امر فرهنگ پذيري ناپايدار و سطحي بوده و تحولات گوناگون جامعه مانع ايجاد همانندي و مشابهت رفتاري در بين اعضاي آن جامعه خواهد شد (سبحانينژاد و منافي شرف آباد، ١٣٩٠).
د) فرهنگ خاص : هرچند جوامع بشري در برخي عناصر فرهنگي با يکديگر مشترکند اما هر جامعه ، داراي فرهنگ خاص خود است مثلا در تمام جامعه هاي بشري، اصل دينداري وجود دارد ولي نوع آن تفاوت ميکند از اين رو در يک جامعه مسيحيت و در جامعه ديگر اسلام حاکم است .
در حقيقت امروزه ، گسترش وسايل ارتباط جمعي به مردم کشورهاي مختلف ، بيش از هر زمان ديگر، فرصت آشنايي و شناخت ويژگيهاي فرهنگي جوامع ديگر را ميدهد و اين امکان فراهم شده است تا فرهنگ ها، آداب و رسوم مختلف از مرزهاي محدود ملي رها شوند و بدين ترتيب ارزش هاي مشترک جهاني در حال شکل گيري است .