Abstract:
هدف تحقیق حاضر شناسائی عوامل موثر بر نظام هدایت تحصیلی جهت ارائه الگوی راهبردی بود. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری دادهها از نوع توصیفی – پیمایشی بوده و به دو روش کمی و کیفی انجام شده است. جامعه آماری در بخش کیفی 30 نفر از خبرگان رشته علوم تربیتی و در بخش کمی 200 نفر از مدیران آموزشی، مشاوران، کارشناسان و مجریان هدایت تحصیلی در مدارس متوسطه شهرستان بوشهر بود. با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای، تعداد 132 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از روش مصاحبه و پرسشنامه محققساخته استفاده شده است. برای طراحی مدل اولیه نظام هدایت تحصیلی از روش مدلسازی ساختاری-تفسیری و برای اعتبارسنجی مدل از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شده است. در بخش کیفی جهت تحلیل مضمون از نرمافزار Maxqda و تحلیل ساختاری-تفسیری با MicMac و حداقل مربعات جزئی نیز با Smart PLS استفاده شده است. بنا بر نتایج تحقیق در طراحی مدل، متغیرها به ترتیب اولویت از قرار زیر بوده است: نظام هدایت تحصیلی (C3)در سطح اول، ارائه طرحهای هدایت تحصیلی (C2) و بافت و زمینة هدایت تحصیلی (C9) در سطح دوم، ارزیابی تحصیلی دانشآموزان (C7) در سطح سوم، محتوای کتب برنامهریزی هدایت تحصیلی (C4) و آموزش و آگاهسازی مشاوران تحصیلی (C5) سطح چهارم و ساختار نظام هدایت تحصیلی (C6) و آسیبهای فرهنگی و اجتماعی (C8) در سطح پنجم و در نهایت متغیر آسیبشناسی نظام هدایت تحصیلی (C3) در سطح ششم قرار دارد.
The aim of the present research was to identify the factors affecting the diagnosis of
the educational guidance system in order to provide a strategic model. The current
research was descriptive-survey in terms of practical purpose and in terms of data
collection method, and it carried out using both quantitative and qualitative methods.
The statistical population in the qualitative part was 30 experts in the field of
educational sciences and in the quantitative part 200 people were educational
managers, consultants, experts and educational guidance executives in secondary
schools of Bushehr city. Among these, 132 people were selected as the sample size
using Cochran's formula and stratified random sampling method. Interview method
and researcher-made questionnaire were used to collect information. The structuralinterpretive
modeling (ism) method was used to design the initial pathology model
of the educational guidance system, and the partial least squares method was used to
validate the model. In the qualitative part, Maxqda software and structuralinterpretive
analysis with MicMac and partial least squares with Smart PLS were
used for theme analysis. According to the research results in the design of the model,
the variables are prioritized as follows: academic guidance system (C3) at the first
level, presentation of academic guidance plans (C2) and context and field of
academic guidance (C9) at the second level, academic evaluation of students (C7) at
the third level, the content of academic guidance planning books (C4) and education
and awareness of academic advisors (C5) at the fourth level and the structure of the
academic guidance system (C6) and cultural and social harms (C8) at the fifth level
and finally the pathology variable Academic guidance system (C3) is at the sixth
level.
Machine summary:
بنا بر نتايج تحقيق در طراحي مدل ، متغيرها به ترتيب اولويت از قرار زير بوده است : نظام هدايت تحصيلي (C٣)در سطح اول ، ارائه طرح هاي هدايت تحصيلي (C٢) و بافت و زمينۀ هدايت تحصيلي (C٩) در سطح دوم ، ارزيابي تحصيلي دانش آموزان (C٧) در سطح سوم ، محتواي کتب برنامه ريزي هدايت تحصيلي (C٤) و آموزش و آگاه سازي مشاوران تحصيلي (C٥) سطح چهارم و ساختار نظام هدايت تحصيلي (C٦) و آسيب هاي فرهنگي و اجتماعي (C٨) در سطح پنجم و در نهايت متغير آسيب شناسي نظام هدايت تحصيلي (C٣) در سطح ششم قرار دارد.
با توجه به موارد مطرح شده ، اين پژوهش قصد دارد تا با کمک گرفتن از نظرات خبرگان ، متخصصان ، مشاوران و مجريان صاحب نظر به دانش آموزان کمک کند با شناخت خود و آشنايي با استعدادها و رغبت ها و نيازها و ارزش هاي موجود در جامعه از طريق هدايت تحصيلي به شغل مورد نظر خود دست يافته و به رضايت دروني برسد.
با توجه به آنچه گذشت و اهميت موضوع مورد مطالعه ، پژوهشگر در اين تحقيق به دنبال پاسخگوئي به اين سؤال است که عوامل موثر بر نظام هدايت تحصيلي جهت ارائه يک الگوي راهبردي کدامند؟ در خصوص موضوع مورد مطالعه ، مطالعاتي چند در ايران و ساير کشورها صورت گرفته که در اينجابه ذکر چند نمونه بسنده ميکنيم : محمدي و رئيسي(١٤٠١) مطالعه اي با عنوان آسيب شناسي تحقق سياست توسعه متوازان در فرآيند هدايت تحصيلي دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان لردگان انجام دادند.