Abstract:
هدف: هدف این پژوهش بررسی دلایل تفاوت در عملکرد فارغالتحصیلان برنامههای شتابدهی است. روش تحقیق: این پژوهش به صورت توصیفی-همبستگی انجام شده و از دادههای جمع آوری شده از 157 استارتاپ شرکتکننده در شتابدهندههای کانادایی در فاصله زمانی مهرماه 1400 تا تیرماه 1401 استفاده شده است. یک مدل تئوریکال ارائه شده و با استفاده از PLS-SEM، مدل مفهومی بررسی شده است. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که طراحی برنامههای شتابدهی، به ویژه میزان دسترسی به سرمایهگذاران، فراوانی و کیفیت فرصتهای فراهم شده برای دسترسی به سرمایهگذاران، و قدرت شبکه ارتباطات استارتاپها، تاثیر زیادی بر روی شانس فارغالتحصیلان برای دریافت بیشترین دورهای سرمایهگذاری در زمانهای زودتر دارد. همچنین، نتایج نشان داد که افزایش تعهد زمانی، کیفیت رابطه مرشد و کارآفرینان، و حمایت شغلی و روانی در برنامه مرشدی، میتواند منجر به افزایش سرعت و تعداد دورهای جذب سرمایه شود. در پژوهش نیز مشخص شد که برنامه مرشدی شتابدهنده برای موسسانی که تحصیلات و سابقه کار آنها با ایده کسب و کار مرتبط است، نتایج مطلوبتری دارد. نتیجهگیری: از نتایج پژوهش میتوان نتیجه گرفت که طراحی برنامههای شتابدهی، به ویژه مرشدی و دسترسی به سرمایهگذاران، تاثیر زیادی بر روی عملکرد استارتاپها دارد. این نتایج میتواند برای تحقیقات آتی و همچنین برای شتابدهندهها در طراحی برنامههای خود مفید باشد.
Objective: The objective of this applied research is to investigate the reasons behind the differences in the performance of graduates from accelerator programs. The study aims to identify the influence of two fundamental elements of accelerator programs, namely mentorship and access to investors, on the performance of startups. Additionally, the mediating role of startup background is also taken into consideration.Methods: This is a descriptive-correlational study that uses data collected from 157 startups that participated in Canadian accelerators between September 2021 and June 2022. A theoretical model was presented to explain the relationships between variables, and the conceptual model was tested using partial least squares structural equation modeling (PLS-SEM).Findings:The results of the study indicate that the design of accelerator programs, particularly the frequency, intensity, and quality of opportunities given to access investors, and the strength of the startups' network during the program, have a significant impact on the chances of graduates to receive more rounds of investment earlier. The study also found that more time commitment, a high quality of relationship between mentors and entrepreneurs, and better professional and mental support in mentorship could lead to an increase in the number of investment rounds and speed of fundraising. Furthermore, the study revealed that accelerator mentorship programs bring better results for founders whose education field and work experience are related to their business idea.Conclusion: The study concludes that the design of accelerator programs, particularly the mentorship and access to investors, has a significant impact on the performance of startups. The findings of the study can provide insights for future research and can be useful for accelerators in designing their programs.
Machine summary:
درحاليکه شتابدهنده هاي پيشرو نتايج مطلوبي کسب مي کنند(٢٠١٤ ,Hannigan &Winston )، بسياري ديگر در تسهيل جذب سرمايه براي استارتاپهاي خود موفق نيستند و فارغ التحصيلان آنها بندرت خروجهاي موفق دارند(٢٠١٨ ,.
از اين رو در پژوهش حاضر، براي يافتن ريشه نتايج متناقض جذب سرمايه ، بر تمايزات برنامه هاي مرشدي و تفاوتهاي دسترسي هاي فراهم شده به سرمايه گذاران که بارها بعنوان راهبردهاي اصلي شتابدهي در ادبيات موردتوجه قرارگرفته اند Cohen, Fehder, et) (٢٠١٢ ,Radojevich &Hoffman ;٢٠١٨ ,.
ازاين رو، مطالعه حاضر با تمرکز بر تفاوتهاي مرشدي دريافت شده توسط استارتاپها از لحاظ تعهدزماني وکيفيت روابط و تمايزات در دسترسي فراهم شده در شتابدهنده از لحاظ فراواني ، شدت ، کيفيت و سرمايه اجتماعي و سنجش آنها به روش کمي ، سعي دارد شکاف تحقيقاتي اين حوزه را کاهش دهد.
بطورکلي ، هدف اين مطالعه بررسي تاثير تفاوتها در طراحي دو مکانيسم مرشدي و دسترسي به سرمايه گذاران بر جذب سرمايه توسط فارغ التحصيلان شتابدهنده ها و ارزيابي اثر تعديلگري سابقه استارتاپها و موسسان بر اين رابطه است .
بنابراين تفاوت در فراواني ، شدت وکيفيت فرصتهاي فراهم شده براي تعامل ميان استارتاپها و سرمايه گذاران در محيط شتابدهنده ، مي تواند بر هويت ، ارزش افزوده و اثربخشي ارتباطات آنها اثرگذار باشد و ازآنجاييکه اين ارتباطات بر تصميمات سرمايه گذاري موثر است (٢٠٠٢ ,Cable &Shane )، ميتواند بر عملکرد تامين مالي استارتاپها نيز اثرگذار باشد.