Abstract:
آموزه عهد یکی از مهمترین آموزههای دینی است که در ادیان مختلف بهصورت برجستهای جلوه کرده است. عهد در یهودیت و مسیحیت به قدری مهم است که از کتاب مقدس این دو دین با عنوان عهد عتیق و عهد جدید یاد میشود. در قرآن کریم نیز بر مسئله عهد میان خداوند و انسان تاکید شده، از بندگان خواسته میشود که به عهد خود پایبند باشند. برخی دینپژوهان معاصر با استخراج شاخصههای عهد در معاهدات دوران باستان سعی کردهاند مسئله عهد در کتاب مقدس را به معاهدههای دوران باستان پیوند زنند. رزالیند گویین از قرآنپژوهان معاصر با استفاده از این شاخصهها تلاش کرده است تحلیلی برای ساختار عهد در قرآن کریم فراهم کند. در این مقاله ضمن اینکه تلاش شده است تصویری روشن از این مطالعات عرضه شود، نتیجه گرفته میشود که با اینکه مطالعات مذکور از مزایای خوبی برخوردارند، در اتخاذ نتایج بحث در برخی موارد چندان موفق نیستند و برخی از نتیجهگیریهایشان محل تامل و اشکال است. یکی از اشکالات گویین آن است که همه آیات قرآن کریم را مرتبط با عهد میداند. اینگونه وسعتبخشی گرچه توان تحلیل گویین را بسیار بالا میبرد، ولی در اینکه بتوان آن را تحلیل عهد قرآنی دانست جای تامل و تردید دارد. علاوه بر این، برخی برداشتهای گویین از آیات ناظر به عهد نیز محل اشکال است و برداشتهایی مناسبتر را میتوان ارائه داد. به نظر میرسد شاخصه مهم عهد در قرآن کریم جنبه معرفتبخشی آن است که در تحقیقات مذکور نادیده گرفته شده است و حال آنکه میتوان آن را بهمثابه وجه تمایزی اساسی با عهد در کتاب مقدس لحاظ کرد.
The doctrine of the covenant is one of the most important religious teachings that has been prominent in different religions. The testament is so important in Judaism and Christianity that the holy books of these two religions are referred to as the Old Testament and the New Testament. In the Holy Quran, the issue of the covenant between God and mankind is emphasized, and the servants are asked to adhere to their covenant. Some contemporary theologians have tried to link the issue of the covenant in the Bible to the treaties of ancient times by extracting covenant characteristics from ancient treaties. Rosalind Gwynne, a contemporary Quran scholar, has tried to provide an analysis of the covenant structure in the Holy Quran by using these indicators. In this article, while trying to present a clear picture of these studies, it is concluded that although the mentioned studies have good advantages, they are not very successful in adopting the results of the discussion in some cases, and some of their conclusions are a place for reflection and problems. One of the problems of Gwynne is that he considers all the verses of the Holy Quran to be related to the covenant. Although this kind of broadening greatly increases the ability of the narrators to analyze, it is doubtful whether it can be considered an analysis of the Quranic covenant. In addition, some of Gwynne’s interpretations of the verses related to the covenant are also flawed, and more suitable interpretations can be presented. It seems that the most important feature of the covenant in the Holy Quran is its knowledge-giving aspect, which has been neglected in the mentioned research, and yet it can be considered as a fundamental difference from the covenant in the Holy Bible
Machine summary:
به گفته این نویسندگان، پرکاربردترین وجه معنایی عهد در قرآن کریم همان پیمان است و در موارد معدودی در معناهایی نظیر فرمان، توصیه، وفا و دیدار آمده است که آنها نیز بالملازمه در معنای پیمان واجب الوفاء هستند؛ اما عهد در کتاب مقدس ناظر به شرطی است که میان انسان و خدا برقرار میشود.
با این حال، پیش از ورود به این بحث یادآوری این نکته ضرورت دارد که از سیر مباحث مندنهال و هریون هویدا است که هدف آنها از تحقیقات مقایسهای اثبات اقتباس مطالب کتاب مقدس از معاهدههای دوران باستان است؛ اما از ظاهر مباحث گویین چنین چیزی اصلاً برداشت نمیشود و گویا هدف او از اقدامات مقایسهای تنها این است که قالبی برای تحلیل آیات قرآنی بیابد، بدون آنکه در صدد اثبات اقتباس و مانند آن باشد.
گویین معتقد است که این سه مرحله در قرآن کریم نیز وجود دارد، اما از آنجا که بسیاری از رفتارهای خداوند با طرفهای عهد در تاریخ اتفاق میافتد و در طول حیات حضرت محمد( صحنههایی متعدد از بسته شدن عهد اجتماعی وجود دارد، از این رو، فاصلهای قابل تشخیص میان زمان بسته شدن (عهد و زمانی که عهد اطاعت یا نقض میشود وجود ندارد (Gwynne, Logic, Rhetoric and Legal Reasoning in the Qur’ān: God’s Arguments, 2004, p.
گویین با توسل به آرای مفسرین که مفهوم قربانی را در برابر نُسُک به کار میبرند (نک: طبری، جامع البیان، 1412 ق: 8/ 82؛ طبرسی، مجمع البیان، 1372: 4/ 604)، مایل است از این آیه مفهوم قربانی را استخراج و با توجه به آیات قبلی، میان عهد و قربانی پیوند ایجاد کند (Gwynne, Logic, Rhetoric and Legal Reasoning in the Qur’ān: God’s Arguments, 2004, pp.