Abstract:
تغییرات اقلیمی از بزرگترین چالشهایی است که بشر در قرن حاضر با آن مواجه است. بنابراین پیش بینی تغییرات اقلیمی جهت پیش آگاهی از وضعیت آینده و در نظر گرفتن تمهیدات لازم جهت تعدیل و سازگاری با تغییرات اقلیمی از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا در این پژوهش به پیش بینی تغییرات اقلیمی در حوضه آبریز دز از زیرحوضههای کارون بزرگ پرداخته شد. بدین منظور از دادههای دو مدل جهانی HadGEM2 و CanESM2 تحت سه سناریوی RCP2. 6، RCP4. 5 و RCP8. 5 و کاربست دو مدل مقیاس کاهی LARS-WG و SDSM بهره گرفته شد و تغییرات اقلیمی در سه دوره آینده نسبت به دوره پایه (2018-1989) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که هر دو مدل مقیاس کاهی از دقت مناسبی برخوردارند. نتایج حاصل از پیش بینی نیز نشان داد که در دورههای آتی میزان بارش بین 3/6- تا 7/15 درصد نسبت به دره پایه در تغییر خواهد بود. بیشترین تغییرات کاهشی و افزایشی نیز به ترتیب مربوط به نواحی شرقی و جنوب غربی حوضه خواهد بود. همچنین دمای بیشینه حوضه بین 3/1 تا 9/3 درجه سلسیوس و دمای کمینه نیز بین 5/1 تا 5/3 درجه سلسیوس در نوسان خواهد بود که بیشترین و کمترین تغییرات آنها نیز به ترتیب مربوط به نواحی جنوب شرقی و شمال غربی حوضه خواهد بود. لذا با توجه افزایش دما و بارش و همچنین کوهستانی بودن حوضه مورد مطالعه لازم است راهکارهای مقابله با سیلاب و مهار و مدیریت آن مورد توجه قرار گیرد.
Climate change is one of the greatest challenges facing humanity in the 21st century. Therefore, prediction of climate change is very important to predict the future situation and to consider the necessary measures to adjust and adapt to climate change. Therefore, in this study, climate change was predicted in the Dez watershed. For this purpose, the data of two global models HadGEM2 and CanESM2 were used under three scenarios RCP2.6, RCP4.5 and RCP8.5 and the application of two downscaling models of LARS-WG and SDSM and the climate changes in the next three periods compared to the base period (1989-2018) were examined. The results showed that both downscaling models have good accuracy in simulating climate change in the study watershed. The results of prediction the studied models also showed that in the future periods the amount of precipitation in the watershed will change between -6.3 to 15.7% compared to the base period. The most decreasing and increasing changes will be related to the eastern and southwestern areas of the watershed, respectively. Also, the maximum temperature of the watershed will fluctuate between 1.3 to 3.9 oC and the minimum temperature will fluctuate between 1.5 to 3.5 oC. The highest and lowest changes will be related to the southeastern and northwestern areas of the watershed, respectively. Therefore, due to the increase in temperature and precipitation, as well as the mountainous nature of the watershed under study, it is necessary to consider flood control and containment and management strategies.
Machine summary:
در بين عناصر اقليمي ، دما و بارش به دليل تأثير گسترده بر ساير عوامل و به خصوص تأثيراتي که بر فعاليت هاي انساني دارند از اهميت خاصي برخوردارند به طوري که تقريباً بيشترين نمود تغييرات اقليمي در سطح کره زمين بر روي اين دو پارامتر متمرکز شده است (طباطبايي و حسيني ، ١٣٨٢: ٣)؛ بنابراين پيش بيني بلندمدت متغيرهاي اقليمي جهت اطلاع از ميزان تغييرات آن ها و در نظر گرفتن تمهيدات لازم به منظور تعديل اثرات سوء ناشي از تغييرات اقليمي مورد توجه بسياري از مجامع علمي جهاني قرار گرفته است بر همين اساس مدل هاي گردش عمومي جو (GCM) توسعه يافته اند (کين ٢ و همکاران ، ٢٠٠٤: ١٧٦) هر چند که اين مدل ها در مقياس فضايي جوي و قاره اي نتايج معني داري را به نمايش مي گذارند و بخش بزرگي از پيچيدگي سيستم کره زمين را ترکيب مي کنند اما ذاتاً قادر نيستند که ديناميک و اشکال با شبکه ريزمقياس تر محلي را به نمايش بگذارند (کارتر٣ و همکاران ، ١٩٩٤؛ ايگلي ٤ و همکاران ، ١٩٩٠؛ شارما٥ و همکاران ، ٢٠٠٧).
در ميان روش هاي آماري نيز مدل هاي LARS-WG و SDSM از پرکاربردترين ابزارهاي آماري 1- Intergovernmental Panel on Climate Change (IPCC) 2- Qian 3- Carter 4- Wigley 5- Sharma 6 - Wilby 7- Beecham 1 مقياس کاهي مي باشند که کاربرد بسياري در مطالعات جوي، هيدرولوژيکي و زيست محيطي دارند (ويلبي و هاريس ، ٢٠٠٦: ٤٢).