Abstract:
در عقد هبه اصل بر آن است که واهب میتواند به عین موهوبه رجوع کرده و آن را تملک کند، این اصل در مواردی تخصیص خورده که ماده 803 قانون مدنی به آن پرداخته است؛ با وجود این، در مورد جواز یا عدم جواز رجوع واهب، در هبه زوجین، بین فقیهان و اندیشمندان حقوقی اختلاف نظر وجود دارد؛ مشهور فقیهان قائل به تفصیل شده و در صورت ذیرحم نبودن زوجین و دارا بودن شرایط رجوع، به جواز رجوع واهب حکم کردهاند. برخی از فقیهان و حقوقدانان حتی در صورت ذیرحم بودن زوجین، باز هم آنها را اجنبی دانسته و حکم به جواز رجوع دادهاند. در مقابل این گروه، عدهای عدم جواز رجوع را در هبه زوجین برگزیدهاند. در این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی، هبه زوجین و رجوع از آن، با توجه به مبانی و تحلیل فقها، مورد بررسی قرار گرفته و نظر مشهور تقویت شده است.
In the Hebeh contract, the principle is that the donee can refer to the gifted object and take possession of it, this principle is assigned in the cases that are dealt with in Article 803 of the Civil Code; Despite this, there is a difference of opinion among jurists and legal thinkers regarding the permissibility or impermissibility of reference to the wahab, in the gift of spouses; Famous jurists have given details and ruled on the permissibility of recourse to the wahab in case the spouses are not dutiful and have the conditions for recourse. Some jurists and jurists, even if the spouses are dutiful, still consider them as strangers and have ruled that the reference is permissible. In contrast to this group, some people have chosen the non-permissibility of reference in the gift of spouses. In this article, with the analytical and descriptive method, the couple's gift and its reference, according to the foundations and analysis of the jurists, has been examined and the famous opinion has been strengthened.
Machine summary:
از مفاد احاديث و روايات استنباط نموده اند اصل را بر امکان رجوع از هبه گذاشته و فقط وجود يا حدوث برخي موانع احصاء شده را سبب غير قابل رجوع شدن هبه دانسته است ، موانعي از قبيل معوض بودن هبه به اقارب ، هبه دين به مديون و صدقه ، تلف يا تغيير عين موهوبه ، خروج مال موهوبه از مالکيت متهب ، تعلق حق غير بر مال موهوبه و فوت واهب يا متهب ؛ لذا آنچه مورد پرسش قرار ميگيرد، اين است که آيا هبه زوجين به يکديگر قابليت رجوع دارد يا آن که از مصاديق هبه خويشاوندان بوده و غير قابل رجوع است ؟ آيا در صورت خويشاوند بودن زوجين باز هم واهب ميتواند عين موهوبه را از متهب استرداد کند؟ واژه شناسي هبه هبه در لغت (هَ بَ ) (ع مص ،ِ امص ) (از«وهَ ب ») به معناي بخشش و انعام آمده است (دهخدا، ١٣٤١، ص ٢٨٦).
بحث ديگري که مطرح است ، درباره لزوم يا جواز هبه بوده ، که با اختلاف نظرهاي فراواني چه در بين فقها و چه حقوقدانان مواجه است ، با اين حال به نظر ميرسد جاي دادن هبه در زمره عقد لازم يا جايز به دليل پيروي نکردن با ويژگيهاي اين دو، کار بيهوده اي است ، چه آنکه اگر قائل به جواز هبه شويم بايد قائل به صلاحيت متهب در برهم زدن عقد شويم ، همان گونه که بعضي از حقوق دانان اين امر را از نتايج مهم جايز بودن عقد هبه دانسته اند(کاتوزيان ، ١٣٨٠، ص ٣٧) لکن اين نظر و نتيجه در تعارض با قانون مدني بوده لذا همان طور که مادٔە ٨٠٣ قانون مدني در اعطاي انحصاري صلاحيت رجوع به واهب تصريح دارد، وانگهي از ماده ٨٠٤ قانون مدني نيز همين مطلب قابل استنتاج است ، زيرا منحصرًا به رجوع واهب اشاره ميکند که دربارٔە انتفاء وصف لزوم نيز اشاره به وضع رجوع براي واهب کافي است .