Abstract:
یکی از مفاهیم جدید در روابط بینالملل» زوال حاکمیت دولت است که اصول عمده آن» تاکید بر نقش سازمانهای بینالمللی و
جنبشهای جدید اجتماعی و تلاش برای استقرار صلحء خاتمه دادن به ستیز میان ملتها و استقرار ترکیبات جدید است. زوال حاکمیت
به دنبال محدود کردن قدرتها و تضعیف مرزهای سیاسی و حاکمیت ملی شکل میگیرد. هدف, حاکمیت جهانی تحت یک قانون
بهصورت یکپارچه است. نوع و تعداد بازیگران به گونهای تحول یافته که علاوه بر قدرتهای بزرگ بینالمللی» بازیگران منطقهای نیز به
ایفای نقش میپردازند. همچنین» در کنار دولتهاء نهادهای مدنی بینالمللی» سازمانهای مردمنهاد بینالمللی» سازمانهای بینالدول
بینالمللی» نهادهای چندجانبه غیررسمی» احزاب» رسانههاء قومیتهاء سندیگاهاء شر کتهای چندملیتی» افراد و افکار عمومی بینالمللی
نیز نقش آفرین شدهاند که درمجموع به چندضلعی شدن نظام بینالملل انجامیده است. بدین ترتیب» با توجه به ماهیت متحول و فرایندی
نظام بینالملل و همپیوندی کنشگران و پیچیدگی تعاملات فزاینده آنان» هنوز نظمی مستقر شکل نگرفته و نظام بینالملل همچنان در
حالت گذارء انتقال و سیال قرار دارد. جهانی شدن یا زوال دولتمحوری یک فکر و ایده است که در تفکر و سیاستهای معاصر جای
می گیرد و از تحولات جهان» افکار ملتها و فرهنگکهای گوناگون برخاسته است. هدف از آن کاستن از محوریت حاکمیت دولت و
تاکید بر نقش سازمانهای بینالمللی و جنبشهای جدید است جهانی شدن روندی تدریجی و تکاملی را طی کرده و همچنان در حال
پیشروی است.
One of the new concepts in international relations is the decline of government sovereignty, the main principles of which are emphasizing the role of international organizations and new social movements and trying to establish peace, ending the conflict between nations, and establishing new combinations. The decline of sovereignty seeks to limit powers and weaken political borders and national sovereignty. The goal of global governance is under one law in a unified manner. The type and number of actors have evolved in such a way that, in addition to international great powers, regional actors also play a role, along with governments, international civil organizations, international non-governmental organizations, international intergovernmental organizations, informal multilateral organizations, parties, media, ethnic groups, syndicates, multinational companies, individuals and international public opinion have also played a role, which has led to the multilateralization of the international system, thus, according to the changing nature and process of the international system and the interconnectedness of actors and the increasing complexity of their interactions, it is still not an established order. It has not been formed, and the international system is still in a transitional and fluid state. Globalization or the decline of the central state is a thought and idea that takes place in contemporary thinking and policies and arose from the developments of the world, the thoughts of various nations and cultures. Its purpose is to reduce the centrality of state sovereignty and emphasize the role of international organizations and new movements. It has gone through a gradual and evolutionary process and is still progressing.
Machine summary:
بحث و نتیجه گیری : جهانی شدن ، فرآیندی ارزشمند است که با توجه به دگرگونی در ساختار حقوق بین الملل صورت گرفته ، موجب انتقالی شدن نظام مذکور شده و تحول در نوع و تعداد بازیگران را در جامعه بین المللی ایجاد کرده است به گونه ای که کنشگران نظام بین الملل ، دیگر فقط دولت ها نیستند بلکه سازمان های بین المللی، شرکت های چندملیتی ، سازمان های مردم نهاد بین المللی و غیره نیز در جامعه بین المللی سهم دارند.
از سوی دیگر، این حقیقت وجود دارد که دولت از هیچ زاده نشده است بلکه در طی یک روند طولانی سنتی ، دارای یک ریتم خاص و تحت تأثیر عوامل مختلف در گذار عمومی تر از فئودالیسم به سرمایه داری و نقاط شکست آن (انقلاب های بورژوایی) رسیده است ؛ فرآیندی که از طریق آن ، دستگاه مرکزی دولت ، اداره ، ارتش ، خزانه داری ، سازمان دهی قلمرو خود و مرزهای آن ، ملت و شهروندان ساخته می شوند؛ یعنی زمانی که سرمایه داری در کل جامعه نفوذ می کند یا همان طور که مارکس می گوید، زمانی که سرمایه داری جایگزین درآمد فئودالی می شود و روابط تولید سرمایه داری بر روابط فئودالی غالب می شود.
با وجود حرکت جامعه بین المللی به سوی تدوین و توسعه حقوق بین الملل به عنوان یک امر مطلوب ، ساختار شکلی این فرآیند همچنان آنالوگ باقی مانده است و هر دولت در برابر دولت دیگر، فقط تا جایی تعهد میپذیرد که آن دولت نیز به همان ترتیب متعهد شده باشد و بدین وسیله یک جانبه نبودن تعهدات تضمین میشود (کدخدایی و مقامی، ١٣٩٥: ٤٦٨).