Abstract:
در این پژوهش کوشش میشودتا حقوق, تکالیف و تربیت شهرندی را از منظر پساساختارگرایان نقد و بررسی کند. این پژوهش با روش تحقیق کیفی و رویکرد تحلیلی- استنتاجی به پیش برده میشود. که در آن ویژگیها و چارچوب اساسی پساساختارگرایی مورد توجه قرار گرفته است. البته با توجه به اینکه موضوع و محتوای پژوهش حول پساساختارگرایی است. لذا در خلال روش تحقیق تحلیلی, بالتبع از ساختشکنی هم استفاده شده است. البته رویکرد ساختشکنانه جزء نگاه ساختارشکنانه استء بنابراین تحلیل گاهی آغشته به ساختشکنی میشود. از آنجا که پساساختارگرایی رویکردی است که در برابر نگاههای کلگراء ساختاری و سوژه محور قرار دارد.با نقد این نگاهها به امر جزییء رخدادی» مشارکت و دیگریمحوری میرسد که این راه بهناچار گاهی با ساختشکنی آغشته میشود.چنین درهمتنیدگی و آغشتگی تاکیدی است در جهت بروز آمکانهای گوناگون از چیزها که براساس نسبتمندی انسانهاو چیزها طرح میشود. پساساختارگرایان خود با تحلیل و ساختگشایی ساختارهای معین و غیرتاریخی موجود که خود را حقیقتی کلی فرض میکنند. را تخریب کرده و به آمکانهای متفاوت از چیزها در زندگی مجال بروز میدهد. پساساختارگرایی حقوقء تکالیف وتربیتشهروندی موجود را لایهبرداری ساختگشایانه میکند. در فرایند این عمل امکانات دیگری از حقوقء تکالیف و تربیت شهروندی متحقق و به ظهور میرسد. براین اساس در این رساله کوشش شده تا بر اساس تحلیل و از راه مطالعات کتابخانهای, حقوق و تکالیف شهروندی را براساس امکان بروز غیریت و دیگریهای متفاوت طرح کرده و بر حقوق و تربیت شهروندی مغفول مانده و حقوق و تربیتی که «میآید» یا هنوز نیامده» تاکید شود. این تاکید از آنجا ناشی میشود که حقوق وتکالیف آمری نسبت مند و زمانمند است و این زمانمندی ریشه در هستیشناسی رخدادمدار دارد که همواره نسبت به امکانات متعدد گشوده است. لذا از دستاوردهای این تحقیق این است که تربیت شهروندیتربیتی است که انسانها و نهادهای تربیتی را به سوی گشودگی به امکانات تازه سوق می دهد و از این منظر تربیت چیزی همواره در راه و درحال شدن دیده میشود.