Abstract:
زمینه و هدف
«سکوت» با وجود تمام زوایا و ابعاد آن، یکی از رموز تعالی انسان در مراحل سیر و سلوک عرفانی است. در این گفتمان وقتی زبان و ذهن به مقام سکوت میرسند، خداوند از زبان عارف سخن میگوید و گویای خموش رنگ میپذیرد. مولوی از جمله عرفایی است که تاکید فراوانی بر «خموشی زبان و ذهن» دارد و البته پیشتر در قالب پژوهشهای متعدد به این جنبه از ساحت گفتاری مولوی پرداخته شده است. از سویی دیگر، یکی از متفکران معاصر در حوزه عرفان و فلسفه غرب که در زمینه های معرفتی، شباهت فراوانی با اندیشه مولوی بویژه در مقوله «سکوت» دارد «نیکوس کازانتزاکیس» است که در این مقاله به بررسی مفهوم سکوت، اهمیت و کارکردهای آن و دلایل و عوامل آن در نظر این دو اندیشمند میپردازیم.
روش مطالعه
روش پژوهش در این مقاله، تحلیلی مقایسه ای و هدف آن، درک و دریافت چگونگی و منطق اندیشگانی مولوی و کازنتزاکیس در بحث سکوت و بررسی انواع، روش ها و فواید آن در ساحتهای باور، میل و رفتار است. در این پژوهش با هدف بررسی مفهوم سکوت، مهمترین آثار مولوی (مثنوی و دیوان کبیر) و کازانتزاکیس (گزارش به خاک یونان، سرگشته راه حق، زوربای یونانی، تصوف و تجربه های معنوی) مورد بررسی قرار گرفته است.
یافته ها
شباهتهای زیادی در اندیشه مولوی و کازانتزاکیس با وجود تفاوتهای فکری و گفتمانی وجود دارد؛ در نظرگاه این دو متفکر فرزانه، درازگویی/ پرگویی بزرگترین آفت و آسیب ذهنی و روانی است که مهمترین نتایج آن، آلودگی روح و عدم تعالی آن است.
نتیجه گیری
سکوت زبان، منجر به سکوت ذهن شده و درنتیجه انسان را برای شنیدن «ندای پروردگار» مهیا میکند.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: "Silence", despite all its angles and dimensions, is one of the secrets of human excellence in the stages of the mystical journey. In this discourse, when language and mind reach the position of silence; God speaks in the language of mystics and accepts mute speech. Molavi is one of the mystics who emphasizes on "silence of language and mind" and of course this aspect of Molavi's speech has been discussed in the form of numerous researches. On the other hand, one of the contemporary thinkers in the field of Western mysticism and philosophy, who in epistemological fields, has a lot of similarities with Molavi's thought, especially in the category of "silence". It is "Nikos Kazantzakis" who in this article examines the concept of silence, its importance and functions, and its causes and factors.
METHODOLOGY: The research method in this article is a comparative analysis and its purpose is to understand and understand the way and logic of Molavi and Kazantzakis's thinking in the discussion of silence and examine its types, methods and benefits in the fields of belief, desire and behavior. In this research, with the aim of investigating the concept of silence, the most important works of Moulawi (Mathnavi and Divan Kabir) and Kazantzakis (Report to the soil of Greece, lost in the right path, Zorba the Greek, Sufism and spiritual experiences) have been examined.
FINDINGS: The findings of the research show that there are many similarities in the thought of Molavi and Kazantzakis despite the intellectual and discourse differences. In the opinion of these two wise thinkers, talkativeness is the biggest mental and psychological pest and damage, the most important result of which is soul contamination and lack of excellence.
CONCLUSION: The silence of the language leads to the silence of the mind and as a result prepares a person to hear the "call of God".
Machine summary:
مولانا در جايي خطاب به فردي که در جستجوي گواهان ، شواهد و قرائني بر حقائق روحاني معنوي است ميگويد: کوريِ خود را مکن زين گفت فاش خامش و در انتظار فضل باش (مثنوي، ج ٣، بيت ٢٧٢٤) صبر و خاموشي جذوب رحمتست وين نشان جستن نشان علتست (همان ، ٢٧٢٦ ) او براي تأکيد بر اين امر به آيۀ «وَ اِذا قُرِي القرآنُ فَاستَمعواَ لهُ وانصتوا لعَّلکمُ ترحمون » اشاره ميکند: انصتوا بپذير تا بر جانِ تو آيد از جانان جزاي انصتوا (همان ، ٢٧٢٧) هين خمش کن ، خار هستي را ز پاي دل بکن تا ببيني در درون خويشتن ، گلزارها (کليات شمس ، بيت ١٣٣) در همين نسبت و با توجه به تأثير افعال (بابياني)، کليد خزانۀ معرفت ، تنها به کسي عطا ميشود که سکوت کند و اسرار را حفظ نمايد: دهان ببند و امين باش در سخنداري که شه کليد خزينه بر امين کشدا (کليات شمس ، بيت ٢٢٨) مولانا نه تنها به زبان راندنِ سخنان ياوه را مضر ميداند، بلکه انسان را از نفس سخن گفتن (خود کنش و فعل که مدنظر سرل است ) و زياده گويي برحذر ميدارد.
ir : Responsible author) Mostafa Gorji: Professor of Persian Language and Literature, Payam Noor University, Tehran, Iran.