Abstract:
بنا بر «طبیعت گرایی روش شناختی»، در علم صرفا باید به عوامل طبیعی بسنده کرد. طبق این اصل روشی، معرفت معتبر از طبیعت تنها با روش طبیعت گرایانه به دست می آید و در این روش عوامل فراطبیعی در هیچ سطحی، حتی در مبانی و اصول موضوعه نباید حضور داشته باشند، با تحلیل بیانات علامه مصباح یزدی، می توان مخالفت جدی ایشان با طبیعت گرایی روش شناختی را استنباط کرد. محدودیت های روش تجربی، امکان تاثیر امور ماورایی در امور خارق العاده، ضرورت ارتباط علم و متافیزیک و دادوستد معرفت ها از مواردی در دیدگاه ایشان است که مانع پذیرش طبیعت گرایی روش شناختی می شود؛ اما ایشان راه شناخت امور عادی طبیعت را تجربه می دانند و نوعی خودبسندگی تبیینی برای طبیعت قایل هستند، چون می توان با تجربه روابط اعدادی میان امور مادی را شناخت و می توان تاثیرات امور ماورایی را از متن تبیین حذف نمود. البته تجربه هم نباید از قلمرو خود فراتر رود و در مورد امور ماورا ءالطبیعی و ارزش ها اظهارنظر نماید. معجزات نیز از پدیدهای طبیعی هستند که قابل تبیین صرفا طبیعی نیستند.
Machine summary:
طبق اين اصل روشي، معرفت معتبر از طبيعت تنها با روش طبيعتگرايانه به دست ميآيد و در اين روش عوامل فراطبيعي در هيچ سطحي، حتي در مباني و اصول موضوعه نبايد حضور داشته باشند، با تحليل بيانات علامه مصباح يزدي، ميتوان مخالفت جدي ايشان با طبيعتگرايي روششناختي را استنباط کرد.
محدوديتهاي روش تجربي، امکان تأثير امور ماورایي در امور خارقالعاده، ضرورت ارتباط علم و متافيزيک و دادوستد معرفتها از مواردي در ديدگاه ايشان است که مانع پذيرش طبيعتگرايي روششناختي ميشود؛ اما ايشان راه شناخت امور عادي طبيعت را تجربه ميدانند و نوعي خودبسندگي تبييني براي طبيعت قائل هستند، چون ميتوان با تجربه روابط اعدادي ميان امور مادي را شناخت و ميتوان تأثيرات امور ماورایي را از متن تبيين حذف نمود.
اين اصطلاح در مقابل طبيعتگرايي هستيشناختي قرار دارد که براساس آن، هيچ امر ماورائي تحقق ندارد و هستي به امور طبيعي منحصر است؛ درحاليکه طبيعتگرايي روششناختي در مقام انکار ماورای طبيعت قرار ندارد، بلکه بنا بر ادعاي خودش صرفاً يک اصل روششناختي براي علم است (روس، ۲۰۰۸، ص ۱۱).
يقيني نبودن معرفت تجربي علاوه بر دليل معرفتشناختي، دلايل هستيشناختي هم دارد که ذيل دو عنوان ديگر بررسي ميشود؛ ب) محدوديت در نفي تأثير علل ماورائي: بسياري از طرفدران طبيعتگرايي روششناختي مدعي هستند در صورت کشف علل طبيعي يک پديده، ديگر جايي براي فرض تأثير علل فراطبيعي مانند خدا وجود ندارد؛ اما روش تجربي توان اثبات يا نفي ماوراءالطبيعه را ندارد، چون اساساً قلمرو حس و تجربه به محسوسات محدود ميشود (دوئم، ۱۹۰۴، ص ۱۰).