Abstract:
بررسی مختصات عقلانیت از منظر ملاصدرا از مسایل تاثیرگذار در جهت بهبود، اصلاح و ارتقاء کیفی زیست اجتماعی به شمار میرود. منظور از مختصات عقلانیت، تحلیل نسبت به جایگاه و ماهیت عقلانیت و کاربست عقلانی است، که در این پژوهش کاربست عقلانی در سه محور بررسی خواهد شد. محور اول: پرهیز از تعصب و ترویج آزاداندیشی عقلانی، محور دوم: شناسایی و شناخت نسبت به اندیشمندان ظاهرنما و پرهیز از تفکرات واعتقادات آنان و محور سوم: هشدار نسبت به تمایل پیداکردن به عقلانیت خودبنیاد قابل بررسی است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل محتوا هر سه محور را ریشهیابی کرده است. ریشه یابی محور اول، در عدم واکاوی مختصات عقلانیت است، علت آسیبزایی محور دوم در عدم تبیین نسبتِ ارزش با مختصات عقلانیت و ریشهیابی محور سوم در ظاهرگرایی دانسته شده است. درنهایت باتکیه بر مختصات عقلانیت و به پشتوانه دو پیشنهاد ملاصدرا یعنی توجه به غایت حکمت و پرهیز از تقلید، زیست اجتماعی را میتوان ارتقاء و بهبود بخشید.
Analyzing the indicators of rationality from Mulla Sadra's perspective is considered to be one of the influential issues in the improvement, modification, and enhancement of the quality of social life. The indicators of rationality, according to its position and nature, as well as the application of rationality, can be explained in three axes: First, avoiding prejudice and stagnation and promoting rational free-thinking; Second, identifying the apparent thinkers and avoiding their thoughts and beliefs; And third, warning against the tendency to autonomous rationality.This paper has found the root of all three axes with a descriptive method and content analysis. The root of the first axis is the lack of analysis of the indicators of rationality. The damage of the second axis lies in neglecting to explain the ratio of value with the components of rationality. But the third axis is rooted in superficiality. The findings show that we can promote and improve social life by relying on rationality coordinates and with the support of Mulla Sadra's two suggestions i.e. attention to the ultimate end of wisdom and avoidance of imitation.
Machine summary:
۱. طرح مسئله توجه به مسألهی مختصات عقلانیت و نقش آن در زیست اجتماعی، از مسائل راهبردی حکمت متعالیه به شمار میرود و حتی میتوان ادعا کرد از دغدغههای فکری ملاصدرا بوده است؛ مثلاً یکی از شواهد این مدعا، تأکیدهای ملاصدرا در اثر کسر الاصنام الجاهلیه (ملاصدرا، ۱۳۸۱الف، ص۱۸۱) و شرح اصول کافی (ملاصدرا، ۱۳۶۶، ج۲، ص۱۷۵) دربارهی زمینهسازی دانشجوی دکتری حکمت متعالیه، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.
باتوجهبه روش پیشنهادی نگارندگان مقاله، برای ارجاعِ الزام عقل عملی به حقیقت هستی، به دو مسأله توجه شده است: اول اینکه ضرورت علی و معلولی میان وجود و ایجاد حکم برقرار است؛ و دوم اینکه در ضرورت علی و معلولی به الزامی تکیه شده که موجب انگیزش انسان برای توجه به اعمال عقلانی مطلوب است.
در پژوهشهای یادشده به مسألهی تعیین مختصات عقلانیت پرداخته نشده است و صرفاً درخصوص عقل عملی و نظری و ارجاع جنبهی الزام عقلانی به ضرورت هستیشناسی کاوشهایی شده است و از ساحت معرفتشناسی عقلانیت تعریفهای متفاوت شده است، اما آنچه دراین پژوهش بدان پرداخته خواهد شد، تحلیل کاربست عقلانیت در سه محور و با نشاندادن آسیبها و راهکار برای برونبرفت از آن است و همچنین ارائهی دو پیشنهاد ملاصدرا برای تنقیح عقلانیت، جنبهی استوارسازی باورهای انسانی را برعهده دارد و در تثبیت گرایشها و ارزشهای اجتماعی اهمیت دارد.
Sadr al-Din Shirazi, Muhammad ibn Ibrahim (Mulla Sadra), (1984), Mofatih al-Ghaib, Researched by Mohammad Khajawi, Tehran: Islamic Society of Wisdom and Philosophy of Iran.