Abstract:
مهمترین دلیل بر حجیت ظهور الفاظ و عباراتِ ادله لفظی، بنای عقلا است؛ اما آیا بنای عقلا در سامان یافتن ظهور برای الفاظ و عبارات نیز مؤثر است؟ اگر پاسخ مثبت است، چگونه این تأثیرگذاری تحقق پیدا میکند؟ بنای عقلا، گاه به مثابه قرینه لبّی متصله به کلام متکلم بوده و در توسعه و تضییق مفهومی کلام مؤثر خواهد بود و گاهی نیز بر شکلگیری و احراز مقدمات حکمت و به تبع آن بر تحقق اطلاق برای الفاظ و عبارات تأثیر میگذارد. توجه به تفکیک بین عرف و بنای عقلایی حاکم بر زمان صدور دلیل و زمان صدور فتوا نیز امری لازم است. در این مقاله با طرح نمونههایی از مسائل حقوق قراردادها، این کارکرد از بنای عقلا مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین ایرادات متصور بر حجیت چنین کارکردی از بنای عقلا مطرح و پاسخ داده شده است.
The most important reason for the authoritativeness of the apparent meaning of words and phrases of the verbal sources is the intellectuals’ stipulation [basis]. The question is: can this stipulation have an impact on the semantic shifting of words and phrases? If the answer is affirmative, how would it have such an impact? The intellectuals’ stipulation, sometimes as a rational indication, associated with the words and phrases, has an impact on the semantic extension or semantic limitation, and sometimes it has an impact on the construction of premises on the stipulation of which a general meaning for the words and phrases is established. In addition, the distinction between the custom and the intellectuals’ stipulation at the time when the verbal sources are issued and the time when the said sources is used is necessary. By giving some examples of the law of contract, this article introduces this impact of the intellectuals’ basis. In addition, the possible objections to the authoritativeness of this use of the intellectuals’ basis have been raised and answered.
Machine summary:
(صدر، بحوث في علم الاصول ،١٩٧/٩) در اين مثال بناي عقلا با تغيير در ظهور عبارت و ارائه ظهوري متفاوت ، حکم برآمده از آن را نيز دگرگون کرده و بدين سان حتي اگر ثمن در طي سه روز پرداخت نشود، همچنان عقد صحيح خواهد بود و فقط لزوم آن منتفي شده است و براي انحلال کامل چنين عقدي نياز به دليل مستقل (نظير اعمال حق فسخ ) خواهيم داشت .
گرچه ممکن است گفته شود در اين مورد نتيجه برآمده از بناي عقلا (عدم تفکيک بين انگور و کشمش در اين مثال ) و عرف يکسان است و ازاين رو مبتني بر بناي عقلا نيز آب جوشيده کشمش نيز مصداق موضوع حکم است ، اما نحوه بيان استدلال بايد منطبق با «منطق علم اصول » باشد.
از آنجايي که اين قسم از بناي عقلا در واقع ظهور الفاظ و عبارات را تغيير ميدهد و حجيت اصالة الظهور نيز اثبات شده است ؛ نيازي به ارائه دليل در مورد حجيت اين قسم از بناي عقلا نخواهد بود (صدر، بحوث في علم الاصول ،١٩٨/٩) و همان ادله حجيت اصالة الظهور کفايت ميکند.
(محقق حلي ، معارج الاصول ، ٥٢) در اينجا نيز مجتهد با استفاده از بناي عقلا، معنا و ظهوري خاص براي لفظ يا عبارت استنباط نموده است و در صورت ترديد در اين که آيا همين معنا و ظهور کشف شده در زمان صدور دليل نيز وجود داشته يا اين که عبارت معنايي ديگر و ظهوري متفاوت داشته که در گذر زمان دستخوش تغيير شده است ، با استناد به اصل عدم نقل ، اين احتمال را رد مينمايد.