Abstract:
در جامعهشناسی مفهوم انحراف یا کجروی شامل هرگونه رفتاری میشود که با هنجارهای اجتماعی همنوایی ندارد. «گناه» نیز عملی است که با اراده و رضایت الهی در تضاد بوده؛ با ایجاد نوعی «تاریکی» معنوی در نفس انسان، آدمى را از خدای متعال دور مىسازد. بر اساس تعالیم اسلام و وعدههای خداوند اگر انسان دستورات الهی را رعایت کند، از بسیاری از انحرافات اجتماعی جلوگیری میشود؛ بنابراین پژوهش حاضر به بررسی رابطه گناه و جرم پرداخته است. این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه که با روش مصاحبه با 100 نفر از بازداشت شدگان کلانتریهای شهر بابل اجرا شده است، با استفاده از نظریههای یادگیری اجتماعی، کنترل اجتماعی و نظریه دورکیم سعی میکند بین گناه بهعنوان «یک پدیده مطرح شده در دین» و جرم بهعنوان «یک نوع کجروی» یک ارتباط نظری برقرار کرده و سپس با طرح فرضیههایی به پاسخ سؤال پژوهش دست یابد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که کنترل خانواده بر گناه در فرد، وجود رفتار گناهکارانه در خانواده فرد، معاشرت با فرد گناهکار و انجام گناه نقش مؤثری در افزایش ارتکاب جرم دارند و بدینسان میتوان نتیجه گرفت هر چند برخی از گناهان خودشان جرم تلقی میشوند و ارتکاب هر نوع گناه که ممکن است جرم تلقی نشود، ولی زمینه را برای ارتکاب جرم مهیا میکند.
In sociology, the concept of deviation or deviance includes any behavior which doesn't conform to the social anomalies. Also sin is on the other hand action in conflict with God's will and consent. In fact it makes a kind of spiritual darkness in the human soul and takes him away from God Almighty. Based on Islamic teachings and God's promises if one respects the divine command, most of the social deviation can be or will be prevented. So, the present research studies the relationship between the sin and crime. The questionnaire and survey method have been used in this study going through interviewing 100 perpetrators who arrested at Babol Police Station. According to social learning theories, social control and Durkheim's theory the authors tried to make a theoretical relation between the sin as a considered phenomenon in the religion and the crime as a kind of deviance and also answered research question by presenting some hypotheses. The results show that family control on one's sin, presence of sinful behavior in the family, mingling with the sinner and dong sin are effective factors which increase committing the crimes and then it can be concluded that although some sins are considered as the crimes and the fact that not committing each sin is to be considered as a crime and the others not, it will prepare the hypothesis to commit the crime.
Machine summary:
این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسش نامه که با روش مصاحبه با ١٠٠ نفر از بازداشت شدگان کلانتریهای شهر بابل اجرا شده است ، با استفاده از نظریه های یادگیری اجتماعی، کنترل اجتماعی و نظریه دورکیم سعی میکند بین گناه به عنوان «یک پدیده مطرح شده در دین » و جرم به عنوان «یک نوع کجروی» یک ارتباط نظری برقرار کرده و سپس با طرح فرضیه هایی به پاسخ سؤال پژوهش دست یابد.
برای سنجش گناه ابتدا با مرور کتب دینی از جمله قرآن، احادیث و کتب دین در این خصوص و بررسی انواع گناهان صغیره و کبیره ٤٦ نوع گناه را استخراج کرده و برای دسته ندی و سنجش روایی آن از روش تحلیل عاملی استفاده شده است که در نهایت ١٨ گناه از آنها استخراج شد که ٤٦ گناه به شرح ذیل میباشد: رباخواری، آرایش زننده، شرک به خدا، ترک روزه، بد زبانی، خوردن مال یتیم ، کم فروشی، کمک به ظالم ، توهین به خدا و قرآن، اقدام به خودکشی، دزدی، رشوه خواری، خیانت در امانت ، فحشا، رباخواری، مسخره کردن، مصرف مشروبات الکلی، دروغ، تهمت ، تملق و چاپلوسی، خشونت ، ترک نماز، سرگرمی به امور بیهوده، اصرار به گناهان صغیره، عدم احترام به والدین ، زورگویی به زیردستان، تهدید کردن، توهین به پیامبر و امامان، تحقیر کردن دیگران، اذیت کردن همسایه ها، حرص و طمع ، اسراف کردن، سوءظن ، تکبر و غرور، تقلب ، ارتباط نامشروع، غیبت ، اختلاس، نگاه به تصاویر مستهجن و ندادن زکات و ...