Abstract:
کودک موجودی است که قادر به حفظ و صیانت از خود نیست و در انجام امور خود ناتوان است. بنابراین برای حفظ مصالح عالیۀ او و تأمین ضرورتها نیازمند کسی است که امور او را به وجه احسن اداره نماید. «ولیّ» اگرچه دلسوزترین شخص نسبت به کودک است، اقدامات وی مقید به رعایت مصلحت شده است.
با توجه به کارکرد اساسی مصلحت در حقوق کودک و در حضانت، این پرسش مطرح است که آیا مصالح عالیۀ کودک یک قاعده و یا یک اصل جامع بنیادین است؟ در استنباط، اجرا و قضا بهعنوان یک اصل به آن میتوانیم نگاه کنیم یا خیر؟ در متون فقهی، در ابواب «ولایت»، «وصایت»، «حجر» و «تجارت» دربارۀ مصلحت کودک بحث شده، اما موضوع حضانت مغفول واقع شده است. در حقوق ایران، در قوانین مدنی مربوط به حمایت از خانواده و حمایت از اطفال و نوجوانان، به این اصل اشاره شده است. در این پژوهش، دلایل و مستندات ناظر به «اصل مصلحت در حضانت کودک» از منابع معتبر اسلامی استخراج شد تا بهعنوان راهکاری در فهم موارد سکوت در حقوق موضوعه مورد استفاده قرار گیرد. این امر با پشتوانۀ نظری رعایت «اصل مصلحت در حضانت کودک»، آثار آن در حقوق کنونی نمود پیدا میکند.
A child is a being who is not able to protect itself and is incapable of managing its own affairs. Therefore, the child needs someone to manage his affairs in the best way in order to meet his major interests and provide the necessities of life. Father, or paternal grandfather as a,” compulsory guardian” or” special guardians” although considered the most sympathetic person towards the child, his actions are bound by expediency. Considering the basic function of expediency in children’s rights, this question is always raised whether “interests of the child” is a rule or a fundamental comprehensive principle in the matter of custody? Do we look at it as a general rule or not? In Ja’fari jurisprudence texts, regarding guardianship, administration and business, although there is a lot of discussion about the interest of the child, the issue of custody has been neglected. However, in Iran’s legal system; the civil law, the family law refers to the issue of custody of children. In this research, the reasons and documents related to the “principle of expediency in child custody “from reliable Islamic sources were extracted and used to understand the cases of silence in the relevant laws, with the theoretical support of “the principle of expediency in child custody” and the effects of the principle of expediency manifested in the current rights.
Machine summary:
گرچه واژة مصلحت و غبطه در آيات وجود ندارد و در روايات نقل شده از معصومين (ع ) بسيار نادر است ، معناي مترادف با آن ، يعني «خير» و «منفعت » در آيات و روايات ، در ابواب مختلف فقه و متون ديني آورده شده و در بحث ولايت و سرپرستي ايتام و حضانت در فرض طلاق والدين نيز وجود دارد؛ براي مثال ، واژة خير در آيۀ ٢٢٠ سورة بقره آمده است : و يسألونک عن اليتامي قل إصلاح لهم خير و إن تخالطوهم فإخوانکم و الله يعلم المفسد من المصلح ؛ «اي پيامبر، دربارة يتيمان از تو مي پرسند، بگو اصلاح کار آن ها بهتر است و اگر با آنان معاشرت کنيد، پس آنان برادر ديني شما هستند، خداوند مفسدان را از مصلحان بازمي شناسد».
مصلحت در فقه اماميه جايگاه وسيع و محوري و ارزنده دارد و براي آن کارايي مهمي مي توان در نظر گرفت که لازم است به مناسبت موضوع بحث ما، يعني حقوق کودک و سرپرستي از او، اين کارکرد بيشتر تبيين شود.
همچنين قاعده يا اصلي که از آن به نام اصل مصلحت کودک تعبير مي شود، جايگاه مستحکمي در فقه اماميه و حقوق موضوعه دارد که براي وضع قوانين و حمايت از کودکان در جامعۀ اسلامي ، در برخي از ضروري ترين حالات ، يعني در فرض طلاق و جدايي والدين ، اين اصل به عنوان پايه و اساس جعل قوانين است ؛ لذا مي طلبد اين موضوع مورد بازنگري قرار گيرد.