Abstract:
اسب به عنوان توتم ایرانیان، اسطورهای است که در متون آیینی- ادبی ادوار مختلف، حضوری چشمگیر داشته، اسطورهای پرتکرار محسوب میشود. اسب به دلیل بهرهمندی از طبیعتی دوگانه، در اساطیر و همچنین آموزههای عرفانی، هم سمبل و نمادی از مضامین اهورایی و هم اهریمنی است که به دلیل محبوبیت آن در میان اقوام ایرانی، بیشتر به عنوان اسطورهای نیک و مینوی شناخته میشود. این مقاله با روش تحلیل- محتوا در پی بررسی سیر دگردیسی اسطورۀ اسب در گذر از عصر حماسی به دورۀ عرفانی است که نتایج پژوهش نشان میدهد اسب در متون حماسی و پهلوانی، دارای نقش و جایگاه ویژهای است که نیمۀپنهان و تکمیلکنندۀ پهلوانان محسوب میشود و یاریگر آنان در تمام مراحل زندگی است. پس از گذر از عصر حماسی، اسب همچنان در متون عرفانی، نمادی از مضامین عالی است؛ اما به دلیل داشتن طبیعت سرکش، به عنوان نمادی از نفس نیز به کار رفته است؛ اما همین نفس، چون اسبی تعلیمپذیر، قابلیت رام شدن دارد که میتوان با ریاضت و تمرین، آن را مطیع و رام ساخت.
Horse as a totem of Iranians is a myth that has a significant presence in ritualistic-literary texts of different periods and is considered a recurring myth. Horse has a dual nature in mythologies and also in mystical teachings and is both regarded as a symbol of divine and demonic themes. For its popularity among the Iranians, horse is mostly recognized as a divine symbol. This article seeks to investigate the transformation of the horse myth through the epic era to the mystical period by content-analysis method. The results of the research show that the horse has a special role and position in epic and heroic texts that it is considered as a complement to heroes and helps them in all stages of life. After the epic era, the horse is still a symbol of sublime themes in mystical texts; but because of its rebellious nature, it is also used as a symbol of the soul, however the same soul, upon hard training and by austerity has the ability to be tamed.
Machine summary:
در بخش مقالات نیز در پژوهش هایی متعدد، اسب به عنوان موضوع اصلی مقاله با رویکردی اساطیری، حماسی و عرفانی بررسی شده است که در ساحت اساطیری، مهم ترین آن - ها، مقالۀ «رمزهای اساطیری، اسب در اساطیر» (١٣٨٤) از محسن ذاکری است که نویسنده در این مقالۀ کوتاه ، نخست به معرفی جایگاه اسب در نزد اقوام باستانی نظیر یونان و چین پرداخته و در ادامه به اسطورة اسب در میان ایرانیان و به ویژه شاهنامه اشاره ای کرده است .
مقالۀ دیگر در این حوزه ، پژوهشی است با عنوان «تحلیل ادبی نمادهای حماسی و اساطیری اسب در شاهنامۀ فردوسی» (١٣٩٧) از حسن تاجیک و مهرداد چترایی که نویسندگان در این مقاله ، اسب را در متون آیینی و باستانی ایران ، نماد و مظهر خوش بختی، رستگاری، فراست و تیزهوشی معرفی کرده اند که در دورة اسلامی نیز با حفظ ارزش و جایگاه خویش ، پرکاربردترین نمادینۀ جانوری است که دارای هویت انسانی شده است .
مقالۀ دیگری با عنوان «اسب در میدان رزم و بزم » (١٣٩٦) از غلام رضا غیبی، به متون و منظومه های پهلوانی پس از شاهنامه ، نظیر گرشاسب نامه ، بهمن نامه ، کوش نامه و فرامرزنامه استناد کرده و معتقد است که اسب در متون حماسی، نقشی مهم و حسّاس را در میدان جنگ بازی میکند که پیروزی و موفقیت پهلوان در جنگ ، با سرعت عمل و پیکار اسب ، ارتباطی تنگاتنگ دارد که حرکات اسب در عرصۀ جنگ با سرنوشت قهرمان و تا حدودی آیندة جنگ گره خورده است ؛ از این رو، اسب یکی از ارکان سه گانۀ میدان جنگ را تشکیل میدهد.