Abstract:
خیام نیشابوری یکی از پرآوازهترین شاعران حوزۀ زبان فارسی است که به شهرتی عالمگیر دست یافت و رباعیاتش به زبانهای مختلف ترجمه شد. شمارگان بالای انتشار این اثر، باعث شد که شاعران و نویسندگان بسیاری در اقصینقاط جهان، از فلسفۀ لذتگرایانه و اخلاقیات خاص او تأثیرپذیر شوند. یکی از این نویسندگان که تحت تأثیر فلسفۀ خیامی قرار گرفته، نیکوس کازانتزاکیس یونانی است. کازانتزاکیس در پروردن شخصیت رمان خود؛ یعنی زوربای یونانی، به اندازهای از فلسفه و اخلاقیات خیام تأثیر پذیرفته که گویی قهرمان رمان او، همان خیام نیشابوری است که در شمایل پیری جهاندیده و لذتگرا ظهور یافته است. پس از تطبیق اخلاقیات و تفکرات خیام و زوربای یونانی بر مبنای نقد تطبیقی آمریکایی، این نتیجه حاصل شد که مهمترین اشتراکات فلسفی و شخصیتی آن دو از این قرار است: مرگاندیشی، غنیمتشمردن دَم، سفارش به تساهل و خوشباشی، ستایش رقص و شراب و معشوق، ستیز با زهدفروشان ریاکار، حیرت و شکاکیّت، چندوچون در کار خالق هستی، مادّهگرایی، نفرت از نوع بشر و... .
Khayyam Neyshabouri, one of the most famous poets in the field of Persian language, achieved a universal reputation, and his quatrains were translated into different languages. The high circulation of this work has caused many poets and writers worldwide to be influenced by his fascinating philosophy and particular ethics. One of the writers who were influenced by the thought of Khayyam is Greek Nikos Kazantzakis. Kazantzakis, in developing his novel; that is, "Greek Zorba" as much as the votes and Khayyam's ethics are affected as if the hero of his novel, the same is Khayyam Neyshaburi which has appeared in the old, worldly-wise and hedonism. After adjusting the Greek Zorba and Khayyam ethics and thinking based on the American comparative critique, it was concluded that their most important intellectual and personality traits are: thinking about death, worth knowing the moment, tent about leniency and happiness, praising dance, wine, and lover, fighting religious hypocrites, wonder and skepticism, and interference in the affairs of the creator, materialism, hate to humanity and...
Machine summary:
از ابهامات مهم زندگی او، حدیث متواتری است با این مضمون که آیا خیامِ فیلسوف همان خیام شاعر است؟ یا اینکه با دو شخصیت تاریخی مواجهیم که در گذر زمان خلط شدهاند؟ مسئلۀ دیگری که ذهن بسیاری از محققان را به خود مشغول کردهاست، وجود رباعیاتی است که از آنها میتوان بهعنوان رباعیات سرگردان یاد کرد.
برخی از پژوهشگران، به مؤلفههایی اشاره نمودهاند که در تشخیص رباعیات دارای اصالت به آنها اتّکا کردهاند؛ مثلاً علی دشتی بخشی از رباعیات را که در منابع مؤثق کهن آمده، بهعنوان «رباعیات کلید» معرفی میکند و معتقد است با مطالعۀ این رباعیات، میتوان به تصویری کلّی از خیام دست یافت و در ادامه، با شمّ سبکشناسانۀ خود و توجّه به ذهن و زبان خیام، به رد یا تأیید اصالت رباعیات میپردازد (1377: 143).
پیشینۀ پژوهش در پژوهشهای بسیاری به مقولۀ تأثیرپذیری شاعران و نویسندگان فرهنگهای مختلف از خیام پرداخته شده است؛ از جمله: نعمتالله بهرقم در مقالۀ «بازتاب رباعیات خیام در جهان معاصر عرب» (1387)، بسامعلی ربابعه در مقالۀ «تأثیر خیام بر تیسیر السبول شاعر اردنی» (1383)، حسین میرزایینیا و علی نوکاریزی در مقالۀ «جستاری در برخی اندیشههای مشترک عمر خیام و احمد صافینجفی» (1394)، علیرضا نظری و مجتبی قنبریمزیدی در مقالۀ «بازتاب اندیشههای خیام در اشعار محمود سامیالبارودی» (1393)، محمود حیدری و همکاران در مقالۀ «چگونگی حضور خیام در شعر عبدالوهاب البیاتی با تأکید بر دو دفتر شعری الذی یأتی و لایأتی و الموت فی الحیاة» (1392)، حسن امامی و همکاران در مقالۀ «تحلیل تطبیقی مفاهیم مشترک حکیم عمر خیام و مائدههای زمینی آندره ژید» (1390)، محمدنبی احمدی و انتها فیروزی در مقالۀ «رباعیات خیام و صلاح جاهین در آیینۀ ادبیات تطبیقی» (1397) و جواد حدیدی در مقالۀ «خیام در ادبیات فرانسه» (1352) به این موضوع پرداختهاند؛ اما طبق جستوجوی بهعملآمده، در حوزۀ تأثیر خیام بر نویسندۀ رمان زوربای یونانی، تاکنون پژوهشی به ثبت نرسیده است.