Abstract:
تصویرسازی یکی از مهمترین وجوه هنری در ادبیّت هر اثر هنری به شمار میرود. این موضوع در شعرهای روایی، اهمیت بیشتری مییابد؛ چراکه اگر این تصویرسازی در روایت بهدرستی شکل بگیرد، موجب ترغیب مخاطب و ایجاد هیجان و شور عاطفی در او میشود و تمایل وی را به شنیدن ادامۀ روایت افزون میسازد. یکی از حکایتهای مشهور ادب کلاسیک فارسی، حکایت بهرام گور است که هم در شاهنامۀ فردوسی و هم در هفتپیکر نظامی آمده است. در مقالۀ حاضر، تصویرسازی بلاغی را در حکایت فوق در دو اثر یادشده مورد بررسی مقایسهای قرار دادهایم. به این منظور، تصویرسازیهای دو شاعر را در دو عنوان «تصویرپردازی توصیفِ کنش» و «تصویرپردازی صحنه»، بررسی و با یکدیگر مقایسه کردهایم. نتیجۀ این بررسی نشان میدهد در حکایت بهرام گورِ شاهنامه، تصاویر کنشمند و پویا بهدلیل سرعت وقایع و کنشها و نیز بسامد زیاد فعلها بیشتر از حکایت بهرام گور در هفتپیکر است. در تصویرپردازی صحنۀ ماجراجویانه نیز روایت فردوسی ماجراجویانهتر و دقیقتر و تجسّمپذیرتر از نظامی است؛ امّا در تصویرپردازی صحنههای بزم و رزم، هر دو اثر، مملو از تصاویری ملموس از وصف اجسام، محیط، شرایط و حالوهوای کمّی و کیفی مناظر مربوط هستند.
Imagery is considered as one of the most important artistic aspects in the literariness of any work of art. This becomes more important in narrative poetry because, if depicted properly, it will encourage the audience and create an emotional response in him to hear the rest of the narration. One of the famous stories of Persian classical literature is the story of Bahram Gur, which is represented both in Ferdowsi's Shahnameh and Nezami's Haft-Peykar. In this article, we have compared the rhetorical imagery concerning this story in the two aforementioned works. To this end, we have examined and compared the imagery created by the two poets in the two categories of “imagery describing actions” and “imagery depicting the setting”. The result of this study shows that, concerning imagery describing actions, there are more action-based and dynamic images in the story of Bahram Gur in Shahnameh than that of Haft-peykar due to the narrative pace of events and actions as well as the high frequency of verbs. With regard to the imagery depicting the settings, Ferdowsi’s version presents more adventurous and plausible images than those created by Nezami. However, images of feasting and battlefield settings are abundantly portrayed in both works.
Machine summary:
تصويرپردازي توصيف کنش در حکايت بهرام گور در شاهنامه از مهم ترين وجوه تصويرسازي در شاهنامه ، حالت نمايشي آن است که موجب سرعت عمل در بيان ، ايجاد هماهنگي با ضرب آهنگ حماسي داستان ، واقع گرايي و باورپذيري روايت ، پويايي زياد در داستان و قضاوت هرچه کمتر راوي ميشود.
نظامي در بخش هفت گنبد، که نيمي از هفت پيکر را در بر ميگيرد، در خصوص هفت عروس ، هيچ گونه توصيف کنشي که موجب تبيين رفتار عروسان و تفاوت آن ها با يکديگر باشد، ندارد؛ اما برخلاف هفت پيکر، در همۀ بخش هاي بهرام گور در شاهنامه ، شخصيت ها داراي وجوهي از کنش مندي هستند و فردوسي علاوه بر معرفي آن ها، کنش آنان را نيز به نحوي به تصوير ميکشد که بيانگر افکار و تمايز آن ها با يکديگر باشد.
٤. نتيجه گيري در مقالۀ حاضر، تصويرپردازي بلاغي در حکايت بهرام گور در شاهنامه و هفت پيکر واکاوي و هنر دو شاعر در دو بخش «تصويرپردازي توصيف کنش » و «تصويرپردازي صحنه » بررسي شد.
بر اساس داده هاي پژوهش ، تصويرپردازي توصيف کنش در حکايت بهرام گور در شاهنامه به دليل سرعت وقايع و کنش ها، وجود افعال بسيار و بسامد زياد ماجراها در هر بخش از داستان ، به ايجاد تصاوير کنش مند و پويا منجر شده است ؛ اما در هفت پيکر با اينکه گاه اين تصويرپردازي، پويايي بسيار دارد، در برخي بخش ها چون هفت گنبد، تصويرپردازي توصيف کنش ، بسيار ضعيف است و شخصيت ها کنش و رفتاري که حاکي از احوال دروني و افکار و کردار آن ها باشد، ندارند.