Abstract:
ضربالمثلها از ارکان ارزشمند فرهنگ عامیانه و ادبیات شفاهی هر فرهنگی به شمار میروند که حقایق فرهنگی و تاریخی بسیاری را آشکار میسازند. در پژوهش حاضر، قصد داریم به شیوۀ بازنمایی زنان در ضربالمثلها، اصطلاحات و تعبیرات تالشی جنوبی (گونۀ سیاهمزگی) بپردازیم. طرح پژوهش حاضر، ترکیبی (کمّیکیفی) و از نوع توصیفی- تحلیلی است. گردآوری دادهها بهصورت میدانی انجام گرفت و دادههای میدانی از طریق مصاحبۀ نیمهساختاریافته از گویشوران بومی جمعآوری شد. ضربالمثلها، اصطلاحات و تعبیرات گردآوریشده، از لحاظ معنا، مفهوم و مضمون، مشخّص شده و در نوزده مقولۀ معنایی دستهبندی گردیدند. این ضربالمثلها در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی فمینیستی لازار (2007) تحلیل شدند. ازجمله نتایج مهمّ بهدستآمده این است که میان انواع بازنماییهای زنان بر اساس سطح معناداری آزمونکولموگروف اسمیرنف یکنمونهای، تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج حاکی از آن است که در جامعۀ مدّنظر، جنسیت بهعنوان ساختاری ایدئولوژیک درک میشود و زنان در آن، بر اساس رابطۀ فرادستی و فرودستی، در طبقۀ فرودست قرار گرفته و از ارزش چندانی برخوردار نیستند. همچنین زنان در این پژوهش بهعنوان افرادی سلطهپذیر، ضعیف، شرور و حیلهگر ترسیم شدهاند.
Proverbs are among the valuable components of folklore and oral literature of any culture, revealing plenty of cultural and historical facts. In the present study, we intend to deal with the representation of women in South Taleshi (Siyahmazgi variety) proverbs, idioms and expressions. The design of this descriptive-analytical research is a mixed methods study with field data collection through semi-structured interview with native speakers. The collected proverbs, idioms and expressions were determined in terms of meaning, concept and theme and classified in 19 semantic categories. These data were analysed in the framework of Lazar (2007) feminist critical discouse analysis. One of the important results is that, according to the significance level of One-sample Colmogorov-Smirnov Test, there is a significant difference between the types of women representations. The results show that, in the society in question, gender is perceived as an ideological structure; based on hierarchical relations of domination and subordination, women are in the subordinated class and are considered of little value. They are also portrayed as dominated, weak, evil, and greedy.
Machine summary:
به اين ترتيب ، در اين پژوهش ، اين رويکرد با استفاده از رابطۀ ميان زبان انتخاب شده ، واژگان يا ضرب المثل هايي که به منظور توصيف زنان و مردان به کار ميروند، به بازنمايي جنسيت در جامعۀ تالشيزبان و ايدئولوژي حاکم بر اين جامعه ميپردازد.
چگونه ميتوان فراواني انواع بازنماييهاي مربوط به زنان را در ضرب المثل ها، اصطلاحات و تعبيرات تالشي جنوبي (گونۀ سياهمزگي)، در چارچوب تحليل گفتمان انتقادي فمينيستي لازار (٢٠٠٧) تبيين کرد؟ فرضيه هاي اين پژوهش عبارت اند از: ١.
زبان تالشي جنوبي (گونۀ سياهمزگي)، زباني جنسيت گراست و بازنمايي زنان در ضرب المثل ها، اصطلاحات و تعبيرات اين گونۀ زباني ، بيشتر منفي است .
نتايج اين پژوهش ها حاکي از آن است که در ضرب المثل هاي جنسيتي اين زبان ها، بازنمايي زنان عمدتا منفي است و آنان را به مثابۀ افرادي فرودست و سلطه پذير ترسيم کرده اند که وظيفۀ اصليشان زادوولد است و عهده دار نقش هايي مانند مادر، همسر و خدمتکار هستند.
٣. روش شناسي پژوهش مقالۀ حاضر و تمامي داده هاي ذکرشده در آن ، از طريق مصاحبه و پايان نامۀ سقراط (١٤٠٠) با عنوان «بازنمايي زنان و مردان در ضرب المثل ها، اصطلاحات و تعبيرات تالشي جنوبي (گونۀ سياهمزگي)» استخراج شده است .
اين نتيجه ، بيانگر آن است که در انواع بازنمايي ضرب المثل ها، اصطلاحات و تعبيرات مربوط به زنان ، تفاوت معناداري وجود دارد.
(2013), The Representation of Women in Moroccan Proverbs, Journal of Humanities and Social Science, Vol. 17(1), pp 15- 21.
B. (2019), Discourse Analysis on the Representation of Women in Western Gurage Proverbs, International Journal of Environmental and Science Education, No. 6(14), pp.