Abstract:
هدف این مقاله تبیین تغییر در ساختار نظام بین الملل و بررسی ساختار آتی احتمالی نظام بین الملل است که ایران با آن مواجه خواهد بود. نگارندگان در پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی سازوکار اصلی تغییر ساختار نظام بین الملل یعنی ظهور و سقوط قدرتهای بزرگ پرداخته اند. نگارندگان بر این باورند که ساختار کنونی نظام بین المللی را نمی توان با مفهوم قطبیت تعریف کرد. ساختار کنونی نظام بین الملل دربرگیرنده یک ابرقدرت (آمریکا) در کنار چین به عنوان چالشگر و کاندید ابرقدرت شدن در آینده و چند قدرت بزرگ (اتحادیه اروپا، روسیه، بریتانیا و ژاپن ) است و این ساختار در آینده کوتاه مدت همچنان تداوم خواهد داشت. جمهوری اسلامی ایران برای بهینه سازی تامین منافع ملی در چنین نظامی میتواند ضمن تلاش برای حفظ روابط نزدیک با چین و روسیه، در وضعیت نه دوست نه دشمن در قبال سایر قدرتهای بزرگ قرارگیرد.
The purpose of this article is to explain the change in the structure of the international system and examine the possible future structure of the international system that Iran will face. In the present research, the authors have investigated the main mechanism of the change in the structure of the international system, i.e. the rise and fall of great powers, using the descriptive-analytical method. The authors believe that the current structure of the international system cannot be defined by the concept of polarity. The current structure of the international system includes a superpower (America) alongside China as a challenger and candidate to become a superpower in the future and several big powers (European Union, Russia, Britain and Japan) and this structure will continue in the short term.The Islamic Republic of Iran can be placed in a state of neither friend nor enemy in relation to other great powers.
Machine summary:
ساختار کنوني نظام بين الملل دربرگيرنده يک ابرقدرت (ايالات متحده ) در کنار چين به عنوان چالشگر و کانديد ابرقدرت شدن در آينده و چند قدرت بزرگ (اتحاديه اروپا، روسيه ، بريتانيا و ژاپن ) است و اين ساختار در آينده کوتاه مدت همچنان تداوم خواهد داشت .
امروزه با چه ساختاري از نظام بين المللي مواجه هستيم ؟ آيا نظام بين الملل تک قطبي و يا تک - چندقطبي است و يا اصلا نميشود در خصوص تعيين قطبيت آن به نتيجه رسيد؟ سازوکار تغيير در نظام بين الملل را چگونه ميتوان توضيح داد و احتمالا چه تغييراتي در نظام بين الملل به عنوان مثال در نتيجه تغييرات قدرت حاصل از تاثير همه گيري جهاني کرونا روي خواهد داد؟ در بخش نخست اين نوشتار اشاره کوتاهي به چارچوب نظري مورد استفاده در پژوهش شده است و سپس شناخت ساختار نظام بين الملل پس از جنگ سرد مورد توجه قرارگرفته است .
(٢٠٠٤٦٨,Buzan) بر اين اساس ، ايالات متحده به عنوان تنها ابرقدرت نظام بين المللي درنظر گرفته ميشود و اتحاديه اروپا، چين ، روسيه و ژاپن به عنوان چهار قدرت بزرگ ديگر درکنار او قرار دارند که دست کم تا چند دهه آينده به منزلت ابرقدرتي دست پيدا نخواهند کرد.
بنابراين ايالات متحده در مقياس هژمونيک افول کرده است و اگر روند کنوني پويشهاي جهاني و روندهاي اقتصادي تداوم داشته باشد افول نسبي امريکا همچنان تداوم خواهد داشت اما اين مساله زماني به معناي تغيير در ساختار نظام بين الملل خواهد بود که افول ايالات متحده در معيارهاي سنجش قدرت به گونه اي باشد که قدرت اين کشور را هم سطح يا کمتر از سطح ديگر قدرتهاي بزرگ کند.