Abstract:
در این مقاله بحث جنبشی بودن فضای سیاسی و اجتماعی ایران را موردبررسی و تحلیل قرار گرفته است. این موضوع بدین خاطر مطرح میشود که در چهار دهه اخیر با نوعی مشارکت از نوع جنبشی موجه هستیم تا رقابت سیاسی در چارچوب یک نظام معنا بخش مشترک و نوع عینی احزاب سیاسی. چون زمانی که احزاب در انتخابات و رقابتها نقشآفرین باشند، فضای سیاسی حالت جنبشی به خود نمیگیرد و در اصطلاح موج ایجاد نمیشود. نوشتار حاضر که از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی است، با هدف تبیین عوامل مؤثر در جنبشی بودن فضای سیاسی و اجتماعی ایران در دوره جمهوری اسلامی به رشته تحریر درآمده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که نبود نهادهای مدنی و مستقل از دولت، نبود بسترهای مناسب برای شکلگیری احزاب پایدار و عدم رعایت اصول رقابت سیاسی مدنی و فقدان فرهنگ دموکراتیک میان نیروهای اجتماعی از عوامل مؤثر در ایجاد فضای جنبشی در جامعه هستند.
In this article, the issue of movement in the political and social atmosphere of Iran has been examined and analyzed. This issue is raised because in the last four decades, we are justified by a kind of movement-type participation rather than political competition within the framework of a common meaning system and the objective type of political parties. Because when parties play a role in elections and contests, the political atmosphere does not take on a dynamic state and does not create a wave. The results of the research show that the lack of civil and independent institutions from the government, the lack of suitable platforms for the formation of stable parties, the lack of compliance with the principles of civil political competition, and the lack of democratic culture among social forces are effective factors in creating a movement atmosphere in society.
Machine summary:
بر اين اساس نويسنده درصدد پاسخگويي به اين پرسش است که به چه علت موقع هر کنش سياسـي رقابت آميز همچون انتخابات سراسري رياست جمهوري ، احزاب نقـش کـم رنگـي دارنـد و همـه بـه سمت جبهه ها و ائتلاف ها مي روند و تلاش همه اين گروه هـا و جريـان هـا در راسـتاي ايجـاد «مـوج اجتماعي » است ؟ به راستي ريشه اين جنبشي بودن فضاي اجتماعي ايران از کجا نشئت مي گيرد؟ چارچوب نظري ؛ تبيين مفهوم جامعه جنبشي مفهوم جامعه جنبشي ، در درجه اول ، نـاظر بـه نقـش جنـبش هـاي اجتمـاعي در دگرگـوني و تعيـين سمت وسوي تحولات اجتماعي است و در درجه دوم به اولويت بندي جنبش هـاي اجتمـاعي در برابـر احزاب و گروه هاي سازمان يافته سياسي مي پردازد.
در اين دوره ، بخشي از اقشار و نيروهاي متنوع اجتماعي ، به ويژه اقشـار سـنتي و طبقه پايين جامعه که خود را محذوفان اجتماعي گفتمان دوم خرداد مي ديدنـد و مـي پنداشـتند در آن چارچوب فرصتي براي ابراز و بيان خود ندارند، برگزاري انتخابات را به مثابـه فرصـتي سرنوشـت سـاز براي ابراز و احراز هويت خود در جغرافيـاي اجتمـاعي ايـران شـمردند و انتخابـات را کـه بـه ظـاهر، رويدادي ادواري ، قالبي و مختص احزاب و گروه هاي سياسي و برنامه هاي آن هاست ، به فرصتي بـراي بروز رفتار جمعي از نوع جنبشي تبديل نمودند.