Abstract:
در تاریخ ادبیات و سبکشناسی نثر و نظم سوگسرودهها و سوگ نوشتهها به سبب محتوا و مخاطضب
جایگاه مهمّی دارند. متنهای ادبی آرامش دهنده. برای همدردی و همنوایی با صاحبان عزا بسیار
اثرگذارست. پدیدآورندگان با زندهپنداری فرد درگذشته. متنهای عاطفی و یا اجتماعی خود را به
صورت نظم و نثر ثبت میکنند و این میتواند در حوزه «فرهنگ مردم» بسیار اهمیت باشد. در ۱۷
تیرماه ۱۶۰۱ دکتر حسن ذوالفقاری دامغانی. استاد برجسته ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس و
به تعبیر نگارنده «پدر ادبیات عامّه دانشگاهی» ناباورانه دئیای خاکی را رها کرد و دنبای علوی را
برگزید و جامعه علمی فرهنگ و ادبیات عامه را سوگوار کرد. در این نوشتارء پس از معرفی گونه
رثا و سوگینه در نظم و نثرء ۱۳ متن دلنوشته و مرئیه از نگارنده و دیگر دوستان شادروان دکتر
ذوالفقاری بررسی, دستهبندی و تحلیل محتوا شده است. قلمرو زمانی این نوشتار بر پایه سه بازة
خبر درگذشت. بدرقه پیکر او در تهران و خاکسپاری در زادگاهش بوده است. از نظر مکانی نیز
پژوهشگران و دوستان استاد از مناطق مختلف کشور انتخاب شدهاند ضمن اینکه در پایان. بر مبنای
تحلیل محتوای سوگنوشتهها خلاصهای از یافتههای این نوع نگارش, همراء با ویژگیهای همرسان
متنها آمده است
Machine summary:
در فرهنگ و آموزه هاي ديني، ادبي و اجتماعي مـا، مـرگ پديـده اي انکارناشـدني و گريزناپذير است ؛ چنانکه برخي از ضرب المثل هاي ايرانـي همچـون «هـر آنکـه زاد، بـه ناچار بايدش نوشيد/ ز جام دهر، مـي «کـل مـن عليهـا فـان ٢» (ذوالفقـاري، ١٣٨٨: ج ٢: ١٨٤٤)؛ «همه مرگ راييم برنـا و پيـر» (همـان : ١٩٣٩) و «هـر آنکـه زاد، مـرد» (قنبـري عديوي، ١٣٩٣: ٦٩٣) نيز جايگاه اين پديده را در ذهن و زبان مردم معين ميکنند.
وي ســال ها در بخــش تــاليف کتاب هــاي درســي وزارت آمــوزش و پــرورش ، فرهنگستان زبان و ادبيات فارسـي، دايـرة المعـارف بـزرگ اسـلامي و مراکـز آموزشـي و پژوهشي کشور خدمت کرد دکتر ذوالفقاري همچنـين ، بـه عنـوان اسـتاد زبـان و ادبيـات فارسي در دانشگاه شانگهاي چين تدريس ميکرد و علاوه بر تدوين رشته تحصيلي زبـان و ادبيات عامه ، انتشار فصلنامه علمي ـ پژوهشي «فرهنگ و ادب عامه » را بر عهده داشـت .
از چه بگويم دکترجـان ؟ از اينکـه ايـران زمـين ، بـه همـين سـادگي، بـزرگ تـرين و بيبديل ترين استاد و پژوهشگر زبان و ادبيات عامۀ معاصر خود را از دست داده است و هنوز گرم است و ژرفاي درد را نميداند و نميفهمد؟ از اينکه فرهنگ و ادب و دانـش و فضيلت اين آب و خاک، فرزند برومند و برازنده و صاحب نظر و صائب نظـري را بـه دل خاک ميسپارد که مثل و ماننـدش ، بـا آن همـه تـوش و تـوان و انگيـزه و عشـق و فداکاري و وسعت مشرب و سخاوت علمي و اخلاقي، بـه تعـداد انگشـتان دسـت هـم يافت مينشود؟ هنوز سه جلد از «فرهنگنامۀ داستان هاي متون فارسي»ات منتشـر نشـده جانـان مـن .