Abstract:
گرایش غزالی به جهانبینی و زیست صوفیانه، بهویژه پس از رخداد توبۀ او، بینش سیاسیاش را تحت تأثیر قرار داد. تأثیر این واقعه بر عزلتگزینیهای غزالی و تقویت هرچه بیشتر جهاننگری صوفیانۀ او چشمگیر بود، به نحوی که زبان ویژهاش، بهعنوان یک صوفی برجسته، در تحریراتش به شکل اعم و مکاتیب سیاسی او به شکل خاص بازتاب یافت. این در واقع نوعی تجربۀ فکری بود که به پشتوانۀ تجارب زیستۀ غزالی در زمینۀ زیست صوفیانه و پرهیزکارانه، به نزدیکی و تلفیقِ هرچه بیشتر بینش عرفانی و اصول سیاست ایرانشهری نزد او انجامید. در نتیجه، خطابهای او به سلاطین و ارکان قدرت و سلطنت به جانب توصیههای زهدگرایانه، پرهیزکارانه و معنویتگراتر و عاقبتاندیشانهتر معطوف شد. این پدیده بر ادبیات تفسیری او، بهویژه بر مکاتیب سیاسیاش، عمیقاً تأثیر گذاشت. فرضیۀ این پژوهش این است که توبۀ غزالی موجب تلفیق و امتزاج هرچه بیشتر دو چشمانداز سیاست ایرانشهری و بینش عرفانی ـ صوفیانه در آرای او شد، به گونهای که او مفاهیمی همچون عدل، سلطنت، قدرت، مالیات، وزارت و غیره را در زمینهای آنجهانی و صوفیانه تفسیر و تأویل کرد. در این پژوهش، به روش تحلیلی و بر مبنای رسالۀ مکاتیب، تأثیر جهانبینی و زیستجهان غزالی بر آفرینش روایتی عرفانی ـ صوفیانه از سیاست ایرانشهری مورد تأمل قرار خواهد گرفت.
Ghazali’s tendency towards a Sufistic worldview and life, especially after his repentance, influenced his political vision. The impact of this event on Ghazali's seclusion and the strengthening of his Sufistic worldview was significant, inasmuch as his special language as a prominent Sufi was reflected in his writings in general and especially in his political writings. This was a sort of intellectual experience, which, with the support of Ghazali’s life experiences in the field of Sufism and pious life, led to a closer and more integration of mystical insight and the principles of Iranshahri politics by him. As a result, his orations to the sultans and the pillars of power and monarchy were directed towards more ascetic, pious, spiritual, and cautious advice. This phenomenon deeply affected his expository literature, especially in his political writings. The hypothesis of this research is that Ghazali’s repentance led to the integration and fusion of the two visions of Iranshahrian politics and Sufistic-mystical visions in such a way that, under its influence, concepts such as justice, monarchy, power, tax and ministry, etc were interpreted in an otherworldly and Sufistic context. In this research, in an analytical method and based on the analysis of Makatib’s treatise, the impact of his Sufistic-mystical worldview and life in the creation of a mystical-sufic narrative of Iransharian politics will be reconsidered.
Machine summary:
٤. براي شرح بيشتر در اين زمينه بنگريد به : سيد جواد طباطبايي، خواجه نظام الملک (تهران : نشر مرکز، ١٣٧٥)، ص ١٤٠؛ کارلا کلوزنر، ديوانسالاري در عصر سلجوقي، ترجمۀ يعقوب آژند (تهران : اميرکبير، ١٣٨٩)، ص ٢٠؛ فاروق متا، غزالي و اسماعيليان : مشاجره بر سر عقل و مرجعيت در اسلام ، ترجمۀ فريدون بدره اي (تهران : انتشارات فرزان ،١٣٩٢)، ص ٩-٣٥.
ارجاعات مکرر و فراوان غزالي به زندگي آن جهاني، توصيه هاي زاهدانۀ او به سلاطين ، وزرا و اميران و تلاش براي تفکيک بار معنايي زميني و آســماني اين مفاهيم سبب ميشود مفاهيم بنياديني همچون عدالت ، رعيت ، سلطنت ، خزانه و به طور کلي هر مفهومي که در انديشۀ ايران شهري در قالب سياست و حکومت داري و سلطنت عرفي معنا داشت ، معنايي ماورايي پيدا کند و در نسبت با موقعيت خداوند- بنده بازتعريف شود.
ميتوان مدعي بود که به جز غزالي، هيچ يک از سياست نامه نويسان دورٔە ميانه به چنين بينش زاهدانه و صوفيانه اي از انديشه هاي سياسي ايران شهري دست نمييابد و غزالي تحت تأثير رويداد توبه و دگرگوني احوالات شخصي و تحول در بينش و جهان بينياش به چنين خوانشي از سياست سوق پيدا ميکند.
در ادامه تلاش ميشود بر مبناي محتواي نامه ها در مکاتيب غزالي و همچنين تأثير واقعۀ توبه در دگرگوني چشم اندازها و بينش هاي شخصي او به سياست و قدرت ، برخي از مهم ترين مفاهيمي که در انديشۀ سياسي ايران شهري مفاهيم بنيادين صرفاً سياسي و ناظر بر طراحي يک شيؤە حکمراني عقلايي و خردمندانه و عدالت محور بودند، مورد بررسي قرار گيرند.