Abstract:
یکی از مسائلی که حکومت قاجاریه با آن مواجه شد، مهاجرت تودههای مردم بود؛ مهاجرتی که از 1266ق/ 1850م، و به نسبتی گستردهتر از 1286ق/ 1870م، از ایالات مختلف به خارج از ایران بهخصوص نواحی جنوب قفقاز اتفاق افتاد، تا جایی که سالی چند هزار نفر ترک وطن میکردند و در کارخانهها، صنایع نفت، دهکدهها، مزارع، اسکلهها و غیره در بدترین شرایط مشغول به کار میشدند. در این مقاله کوشش شده است با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی، مبتنی بر گردآوری دادهها از منابع آرشیوی و با اتخاذ چارچوب نظری مدلهای جاذبه و دافعه براساس آرای متفکرانی چون روانشتاین، دروتی توماس و اورت اس. لی، چرایی مهاجرت نیروی کار ایرانی به قفقاز تبیین شود. مدعای پژوهش این است که عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، بهعنوان عوامل فشار و کشش، در مبدأ و مقصد نوعی عدم تعادل ایجاد کردند که موجب مهاجرت نیروی کار ایرانی به قفقاز شد و طی سالها این روند ادامه داشت.
One of the issues faced by the Qajar government in the second half of the 13th/19th century was the mass migration of the people. The migration took place from 1266 AH/1850 AD and to a relatively larger extent, from 1286 AH/1870 AD, from different provinces of Iran to other lands, especially the Southern Caucasus. Consequently, several thousand people left their homeland every year to work. As soon as they arrived in these areas, the migrants were employed in the worst conditions in factories, oil industries, villages, farms, docks, etc. in the worst conditions. In this article, an attempt has been made to use a descriptive-analytical approach based on collecting data from archival sources and adopting the theoretical framework of attraction and repulsion models based on the opinions of thinkers such as Ravenstein, Thomas, and Everett S. Lee, to explain the causes of the Iranian labor force migrates to the Caucasus. This research proposes that the economic, political, and social factors as push and pull factors in the origin and destination created a sort of imbalance that caused the migration of Iranian labor to the Caucasus and this process continued over the years.
Machine summary:
چکيده يکي از مســائلي که حکومت قاجاريه با آن مواجه شــد، مهاجرت توده هاي مردم بود؛ مهاجرتي که از ١٢٦٦ق / ١٨٥٠م ، و به نســبتي گســترده تر از ١٢٨٦ق / ١٨٧٠م ، از ايالات مختلف به خارج از ايران به خصوص نواحي جنوب قفقاز اتفاق افتاد، تا جايي که ســالي چند هزار نفر ترک وطن ميکردند و در کارخانه ها، صنايع نفت ، دهکده ها، مزارع ، اسکله ها و غيره در بدترين شرايط مشغول به کار ميشدند.
مدعاي پژوهش اين است که عوامل اقتصادي، سياسي و اجتماعي، به عنوان عوامل فشار و کشش ، در مبدأ و مقصد نوعي عدم تعادل ايجاد کردند که موجب مهاجرت نيروي کار ايراني به قفقاز شد و طي سال ها اين روند ادامه داشت .
مقالاتي همچون «کار مزدي و مهاجرت : کارگران ايراني در جنوب روسيه (١٨٨٠-١٩١٤)»٢ نوشتۀ حسن حکيميان ، «نقش و جايگاه آذربايجان در مهاجرت نيروي کار ايراني به قفقاز»٣ نوشتۀ سيروان خسروزاده و ديگران ، «کارنامه و روزگار ايرانيان مهاجر در قفقاز ١٩٠٠-١٩٢٠»٤ نوشــتۀ محمدحســين خسروپناه ، «تأثير جريان هاي سياســي قفقاز بر مهاجران ايراني مقيم باکو در انقلاب ١٩٠٥ روسيه »٥ نوشتۀ سهراب يزداني و سوده ابراهيم زاده گرجي و «مهمانان ناراضي: فرودستان ايران در حاشيۀ امپراتوري تزاري»٦ نوشتۀ تورج اتابکي به اين موضوع اشاره هايي کرده اند.
٥. ســهراب يزداني، ســوده ابراهيم زاده گرجي، «تأثير جريان هاي سياســي قفقاز بر مهاجران ايراني مقيم باکو در انقلاب ١٩٠٥ روسيه »، تحقيقات تاريخ اجتماعي، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، س ٧، ش ٢ (بهار ١٣٩٦)، ص ١٩٥-٢١٦.
Н. Гулйев, »Стака Бакйнскйх РаБочйх В Декабре 1904 Года«, Вопросы истории, № 12 (Декабрь 1954), с 26, https://elibrary.