Abstract:
هدف این نوشتار مطالعۀ کیفی سبکهای جدید مُدگرایی در پوشش بهعنوان یکی از اصلیترین میدانهای نزاع بر سر بدنِ عمومی در فضاهای همگانی است. سوژههای مورد مطالعه از میان دختران 14 تا 30 سال شهر سنندج انتخاب شدهاند که پرسهزنی در فضاهای همگانی را بهعنوان فعالیت معمولی خود معرفی نمودهاند. دادهها از طریق مصاحبۀ فردی گردآوری و از طریق تحلیل مضمونی تفسیر شدهاند. طبق نتایج تحقیق، شش مضمون اصلی از دادهها قابل استنتاج است: نقش دوگانۀ مُدگرایی در افشاسازی/ پنهانسازی هویت؛ انتخاب مُد جایگزین بهعنوان راهی برای پسزدن رمزگانِ سنتیِ پوشش؛ کارکرد مُد در بازتولید دوگانۀ تمایز/ ادغام؛ استفاده از سبکهای مُدگرا برای نمایش پرستیژ و گشودگی فردی؛ مُدگرایی راهی برای تصرف فضاها؛ و جایگاه محوری مُدگرایی در منازعۀ بدن خصوصی/ بدن عمومی. ترسیم شبکۀ مضامین و خردهمضامین همبستۀ آنها بیانگر آن است که برای دخترانِ جوان، پرسهزنی در فضاهای همگانی، پیروی از سبکهای جدید پوشش، تصرف فضاها، متمایزکردن خویش از نسل قدیم، و تلاش برای مدیریت بدن خود در فضاهای عمومی جملگی اجزاء بههمپیوستۀ شکلی از زیستن هستند که میتوان ذیل مقولۀ هستهای «نمایش عمومی وجه مطلوبی از بودن» آن را نامگذاری کرد. بدینسان، استفادۀ دخترانِ جوان از سبک-های جدید لباس درست در لحظهای که بهقصد نمایاندن هویتی جدید انجام میشود عملاً حکم انتخاب نوعی مُد جایگزین برای سرپیچی از قواعد قدیمی پوشش را دارد. همین کنش، همزمان، آنها را قادر میسازد خود را درمقام اعضای یک خردهفرهنگ از فرهنگ کلی متمایز کنند و پرستیژ، شکوه، انعطاف و آراستگی خود را به نمایش بگذارند.
The aim of this article is to study new fashionable clothing styles as a main field of struggle over the public body in public spaces. The theoretical constructs include concepts taken from the theoretical tradition of hegemony-resistance which analyses activities like body-building, body-representation, women’s defiance of dominant clothing rules and their tendency toward alternative fashions in the context of popular culture and as examples of struggles over the public body. The sample, young girls of Sanandaj, recruited through snowball-sampling strategy, reported their lived experiences of wearing fashionable clothing styles in urban public spaces via in-depth interviews. Data were analyzed using inductive thematic analysis and six key themes were found: the dual role of fashion in in exposing/ concealing of identity, choosing alternative fashion as a way to reject traditional dress codes, the role of fashion in reproducing the duality of distinction/ assimilation, using fashionable styles for representing personal prestige and openness, putting on fashion to seizing spaces, and the central role of fashion in the struggle over public/ private body. It was concluded that consuming fashionable clothing styles by young women create the possibility for developing multiple feminine agencies. Unlike the prevalent tendency to think about Islamic women’s embodied subjectivity as homogeneous, we found a kind of heterogeneity in appearance and bodily practices. This heterogeneity is what challenges and resists intended homogeneity of the dominant culture. In this sense, fashionable clothing styles are tools of resistance.
Machine summary:
مقاله پژوهشی مدگرایی و نزاع بر سر بدن عمومی (مورد مطالعه : نسل جوان شهر سنندج ) * 1 جمال محمدی 2 سمیرا نوروی چکیده هدف این نوشتار، مطالعۀ کیفی سبک های جدید مُدگرایی در پوشش به عنوان یکی از اصلیترین میدان های نزاع بر سر بدنِ عمومی در فضاهای همگانی است .
از این رو، درصدد جستجوی پاسخ برای پرسش هایی از این دست است که شیوه های لباس پوشیدن زنان در کدام جنبه ها (زیباییشناختی، نمایشی و جنسی) نقطه مقابل قواعد و هنجارهای فرهنگ رسمی قرار میگیرند؟؛ زنان جوان چگونه از شیوه های لباس پوشیدن به مثابه تاکتیک هایی برای مقاومت در برابر فرهنگ رسمی استفاده میکنند؟؛ شیوه های لباس پوشیدن چگونه به دختران جوان کمک میکند تا فضاهای همگانی را از آن خود کنند؟؛ شیوه های لباس پوشیدن چگونه تبعیض نهادی را در نهادهای اجتماعی موجود به چالش میکشند؟ و نزاع بین فرهنگ معارض و فرهنگ رسمی در حوزة پوشش چگونه به تغییر در مفصل بندی هویت زنان میانجامد؟.
از جملۀ این تحقیقات به زنان و گرایش به مُد (بخارایی و رفیعی، ١٣٩٥)؛ مطالعۀ چرخۀ مُد لباس در جامعۀ ایران (افروغ و مهربانیفر، ١٣٩٧)؛ تحلیل جامعه شناختی مُدگرایی در بین جوانان شهر یزد (افراسیابی و همکاران ، ١٣٩٤) و عوامل اجتماعی گرایش به مُد در میان جوانان تهران (معیدفر و حقیقی، ١٣٨٧) میتوان اشاره کرد.
لذا به باور برخی محققان ، «اصلیترین مسئله ای که باید در خصوص مُد و پوشش و جوانان مطالعه شود این است که مثلاً دختران جوان چگونه برای تثبیت فردیت خویش انواع الگوهای مقاومت را شکل میدهند.
Cultural sociology of fashion: on the sartorial, symbolic and social in D.