Abstract:
در این جستار، با چهرهی دیگری از مقتل سرای روزگار قاجار، میرزا محمود فدایی، آشنا میشویم. فدایی سرایندهی مقتل منظوم و پدید آورندهی بلندترین ترکیببند عاشورایی در ادب فارسی، با رویکرد رثایی، واقعهی عظیم عاشورا را به رشتهی نظم در آورد؛ آوازه و شهرت این عالم ادیب هم به همین سبب است. لیکن، فدایی از حوادث روزگار خود و مسائل کشورش نیز غافل نبوده است. نشانهی این آگاهی و حسّاسیت به تحوّلات زمانه را فدایی با سرودن قصیدهی سینیه با ردیف ارس در بیان یورش سپاه روس به ایران و بی رسمیهای آنان، آشکار کرده است. این قصیدهی تاریخی، که شصت و هفت بیت دارد؛ بیانگر تجربهی زیسته و بی واسطه، در دل رخدادهای اجتماعی- سیاسی و برآمده از حال و هوای دو جنگ دولت روس با ایران است که همزمان با زیست و بود فدایی، روی داد. بازخوانی و بررسی آن، از این رو که سندی دست اوّل و زاییدهی روزگار خود است؛ از دید جامعهشناسی تاریخی متن، بسیار با ارزش است و فدایی را در ردیف پیشگامان ادبیات جهادی یا ادبیات پایداری، جای میدهد.
فدایی در این قصیدهی سینیه، رویکردی سیاسی- انتقادی، و لحنی روایی دارد و با شمشیر زبان، بر سپاه روس میتازد و با چاشنی طنز و طعنه و آمیخته به غیرت و خشم، از خیانت و وطن فروشی برخی افراد نیز فریاد برمیآورد.
Machine summary:
لسان الملک سپهر مینویسد که: در سال 1223 فتحعلی شاه به میرزا بزرگ قائم مقام، فرمان کرد تا از علمای ایران و عراق« بهرِ تشویق سپاه مسلمانان در محاربت و مضاربت با روسیان طلب فتوا کند»؛ علما (از جمله میرزای قمی، شیخ جعفر نجفی معروف به کاشف الغطا(مرگ 1228) و سیّد محمّد معروف به مجاهد (مرگ 1242) نیز رساله هایی در وجوب جهاد ایرانیان تحت رهبری شاه بر ضد روسیان به رشتهی نگارش کشیدند...
(مفتوندنبلی، ص406ـ407، پانویس1054؛ خاوریشیرازی، ج1، ص359ـ361؛ لسان الملک سپهر، ج1، ص230ـ231؛ قوزانلو، ج2، ص 810 ـ812، نقل از: مصدّق، 1386) فدایی در ادامهی سرودهی خود، گویی به تاثیر ناهنجاریهای ورود روس و پذیرش پیمان گلستان، اشاره دارد و همسو با زبان و ادبیات حاکم بر بخش «اوصاف ذمیمهی روس» رسایل جهادی، بی رسمیها و تبه کاریهای سپاهیان روس را در رویارویی با مسلمانان سرزمینهای اشغالی خاک ایران، بیان میکند: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} به نظر میرسد این سخن فدایی: «به کلیسا تبدیل شدنِ مسجد»، به جنگ دوم و شکست ایران در سال 1243 اشاره دارد؛ زیرا در این سال« ایروان به دست نیروهای روس افتاد.
فدایی در اشاره به همین رخدادها در جنگ دوم است که میفرماید: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} اشاره است به خيانت «ميرفتّاح تبريزى پسر میرزا یوسف مجتهد»، شرح آن اين است كه «پاسكوويچ» فرماندهى سپاه روس كه در سال1242 قمرى به جاى ژنرال« الكسيس پترويج يرملوف» گمارده شده بود؛ پس از تصرّف ايروان مصمّم شد، شهر تبريز را هم تسخير كند و به سوى تهران بتازد و دولت ايران را از پا درآورد.