Abstract:
مقدمۀ تفاسیر قرآن کریم، یکی از مهمترین راههای دستیابی به شیوۀ تفسیری و نیز مبانی، اصول و دیدگاههای خاص مفسّر است. آنچه مطالعه و تأمّل در مقدمههای تفاسیر قرآن را ضروری مینماید و دیدگاههای مفسران را به نحوی دقیق به خواننده منتقل میکند، توجه مفسر به برخی موضوعات قرآنی و روایی در مقدمه و رابطۀ آن با روش تفسیری وی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل مقدمۀ تفسیر تسنیم آیتالله جوادی آملی و دیگر تفاسیر قرآن به قرآن، با رویکرد تطبیقی و با بهرهگیری از روش تحلیلی و توصیفی به نگارش درآمده است. نتیجۀ این تحقیق نشان داد که هر یک از مقدمههای تفاسیر قرآن به قرآن که در دورۀ معاصر نوشته شدهاند، اولاً اختلافنظرهایی در بیان مباحث تفسیری، موضوعات قرآنی و علوم مرتبط با آن در آنها وجود دارد و ثانیاً به نظر میرسد که موضوعات و مسائلِ بیانشده در این مقدمهها، تقریباً به نحوی تنظیم و تدوین شدهاند که خواننده را به روش تفسیری قرآن به قرآن و شیوههای آن رهنمون میسازد. در این میان، مقدمۀ تفسیر تسنیم از آن جهت که متضمّن مباحث تفسیری و قرآنشناسانۀ توأم است و همچنین مطالبِ ارائهشده در آن، به روشنی بیانگر روش مفسّر و متناسب با روش تفسیری ایشان به نگارش درآمده است، از خصوصیات یک مقدمۀ جامع برخوردار است.
Introduction to the interpretations of the Holy Quran is one of the most important ways to achieve the method of interpretation as well as the principles and specific views of the commentator. What makes it necessary to study and reflect on the introductions of the Qur'anic commentaries and convey the views of the commentators accurately to the reader, is the commentator's attention to some Qur'anic issues and narration in the introduction and its relationship with his interpretive method. The present study has been written with the aim of examining and analyzing the introduction of Tasnim's commentary by Ayatollah Javadi Amoli and other interpretations of the Qur'an to the Qur'an, with a comparative approach and using an analytical and descriptive method. The result of this research showed that each of the introductions of Qur'anic interpretations to the Qur'an that have been written in the contemporary period, firstly, there are differences in the expression of interpretive topics, Qur'anic subjects and related sciences in them and Secondly, it seems that the topics and issues stated in these introductions are almost formulated and formulated in a way that guides the reader through the interpretive method of the Qur'an to the Qur'an and its methods In the meantime, the introduction of Tasnim's commentary has the characteristics of a comprehensive introduction because it has interpretive and Qur'anic issues and also the contents presented in it clearly express the method of the commentator
Machine summary:
در تفاسیر قرآن به قرآن، لازم است مفسّر ضمن تبیین کامل روش خود در مقدمۀ تفسیر و چگونگی استفاده از انواع روشها، رویکردها و سبکهای بیانی، به برخی علوم و معارف قرآنی که مفسّر را در راه تفسیر و فهم مراد اصلی آیات کمک میکند بپردازد و حتیالامکان به تناسب موضوعات مذکور در مقدمه با روش تفسیری خود اهتمام ویژهای داشته باشد.
(همان: 1/49) نکتۀ آخر این که محمدجواد بلاغی در مقدمۀ تفسیرش، ضمن بیان برخی مباحث قرآنی و تفسیری و همچنین معرفی منابع مورد استناد در تفسیر خود، برخی از منابع را مورد نقد و بررسی نیز قرار داده است و به این مطلب تأکید نموده است که تنها از روایاتی که سند متصل به پیامبر اکرم (ص) و صحابه گرامی ایشان دارد بهره برده و از روایات موقوف به تابعین صرف نظر کرده است.
(همان: 1/16 و 17) علی الاوسی در تألیف خود با عنوان الطباطبائی و منهجه فی تفسیره المیزان، دربارۀ شیوۀ تفسیری علامه طباطبایی و ویژگی منحصر به فرد تفسیر ایشان مینویسد: چیزی که تفسیر المیزان را بر تفاسیر دیگر برتری میبخشد، این است که علامه در این تفسیر به گونهای روش قرآنی را در پیش گرفته که بیشترین استناد و استنباط از آیات و تعمّق و تدبّر در آنها، برای کشف معانی قرآن و آگاهی از مضامین یا مفاهیم آن را داشته است.
محمدحسین طباطبایی نیز در مقدمۀ تفسیر المیزان، از آن جهت که با استناد به آیات قرآن، روایات و دلایل عقلی به اثبات تفسیر قرآن به قرآن پرداخته و روشهای تفسیری دیگر را مورد نقد و بررسی قرار داده است، عملاً به هدف خود در نگارش مقدمۀ تفسیر دست یافته است.