Abstract:
بر اساس مطالعات زبانشناسی شناختی، استعاره صرفا صناعتی ادبی نیست؛ بلکه اصطلاحی است که یک حوزه مفهومی را به کمک حوزه دیگری قابل فهم میسازد. مطالعات و بررسیهای لیکاف و جانسون نشان داد استعاره نهتنها قلمرو زبانی، بلکه اندیشه و عمل را نیز در بر گرفته است. آنها با طرح اهمیت استعاره در زبان روزمره، بر این باورند که ماهیت زبان انسان استعاری است. در استعاره مفهومی با سه حوزه اصلی: مبدا، مقصد و نگاشت روبهرو هستیم. یکی از مباحث مهم در مثنوی مولانا مقوله نفس است که از نظر اخلاقی قابل تامل است. پژوهشهای چندی نیز در این خصوص صورت گرفته است. در این جستار تلاش شده است چگونگی مفهومسازی نفس در شش دفتر مثنوی از دیدگاه استعاره مفهومی بررسی شود. هدف اصلی در این جستار، شناسایی و تبیین مفهومسازی نفس بر اساس استعاره مفهومی لیکاف در شش دفتر مثنوی است. نتایج نشان میدهد که نفس بهعنوان حوزه مقصد، بهواسطه حوزههای مبدا بسیاری مفهومسازی میشود. نفس مفهومی انتزاعی است که حوزههای مبدا آن را قابل تجسم میسازند. با توجه به اینکه تمرکز مولانا در مثنوی، بیش از همه بر نفس اماره بوده است، فراوانی بار منفی استعارهها بهخوبی آشکار است.
Machine summary:
استعاره مفهومی نفس در مثنوی مولوی زهره صفدری 1 چکیده بر اساس مطالعات زبانشناسی شناختی، استعاره صرفاً صناعتی ادبی نیست؛ بلکه اصطلاحی است که یک حوزه مفهومی را به کمک حوزه دیگری قابل فهم میسازد.
در این جستار تلاش شده است چگونگی مفهومسازی نفس در شش دفتر مثنوی از دیدگاه استعاره مفهومی بررسی شود.
هدف اصلی در این جستار، شناسایی و تبیین مفهومسازی نفس بر اساس استعاره مفهومی لیکاف در شش دفتر مثنوی است.
Johnson Source Domain Target Domain Mapping هدف نگارنده در این پژوهش، شناسایی و تبیین مفهومسازی نفس بر پایه استعاره مفهومی لیکاف در شش دفتر مثنوی است.
پرسش اصلی جستار پیش رو این است که مفهومسازی نفس اماره در مثنوی مولانا بر اساس استعاره مفهومی لیکاف چگونه است؟ فرضیه این پژوهش، این است که نفس بهعنوان حوزه مقصد، به کمک حوزههای مبدأیی بسیاری مفهومسازی میشود.
{مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (ابیات 380-377 دفتر نخست) سگ {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (بیت 474 دفتر دوم) خرگوش {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (ابیات 1352-1351 دفتر نخست) خارپشت این قسمت نیز ازجمله مواردی است که به صورت مستقیم به نفس اشاره نشده است، ولی با توجه به ابیات خواننده متوجه میشود که مولانا، خارپشت و حالات وی را بهعنوان قلمرو مبدأ مطرح کرده است تا مقصد را بهخوبی در ذهن، توجیه کند.
این پژوهش بهمنظور بررسی مقوله نفس از دیدگاه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون صورت گرفته است.
طبق بررسی انجامشده در این جستار مولانا نفس را که حوزه مقصد است، بر اساس حوزههای مبدأ مختلفی مفهومسازی کرده است.