Abstract:
تاثیرگذاری حوزه علمیه نجف بر مسایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران طی چند قرن اخیر، امری انکارناپذیر است. این تاثیرگذاری طی قرن سیزدهم شمسی رو به ازدیاد بود و نقطه اوج آن را در نهضت مشروطیت ایران می بینیم؛ اما پس از آن با تحولاتی که در ایران، عراق و حوزه علمیه نجف به وقوع پیوست، تاثیرگذاری کاهش یافت و در انقلاب اسلامی، با آنکه از جهت ماهیت، غنای اسلامی بیشتری داشت، با نقش آفرینی کم رنگ حوزه نجف مواجهیم. عوامل و زمینه های متعددی برای تغییر رویکرد حوزه نجف (از نقش فعال در مشروطه به نقش کمتر فعال در انقلاب اسلامی) قابل شناسایی است. این علل در دو دسته کلی فردی و اجتماعی قابل تقسیم است. در میان علل اجتماعی می توان به این موارد اشاره کرد: «عدم دستیابی به نتایج مطلوب در مشروطه، جنگ جهانی اول و ثوره العشرین»؛ «تفاوت نهضت مشروطه و انقلاب اسلامی»؛ «تاسیس حوزه علمیه قم»؛ «پیدایش و تشدید پان عربیسم» و «پیدایش دولت مدرن». به رغم آنکه همه عوامل و زمینه ها باید در کنار یکدیگر دیده شوند تا کامل ترین تصویر از واقعیت اجتماعی هر دو دوره و تبیین صحیح از تغییر رویکرد حوزه علمیه نجف به دست آید، به نظر می رسد در میان علل ذکر شده، عامل «عدم دستیابی به نتایج مطلوب در نهضت مشروطیت، جنگ جهانی اول و ثوره العشرین»، بیشترین سهم را به خود اختصاص می دهد.
The influence of the Najaf Islamic Seminary on Iran’s political, social and cultural issues, during the last few centuries, is undeniable. This influence was increasing during the 13th century, and its peak was during Iran's constitutional revolution. But after the changes that took place in Iran, Iraq and Najaf's Islamic seminary, its influence decreased and we see its weak role during the Islamic revolution of Iran, although this revolution was more Islamic in nature. There are several factors and grounds for the change of Najaf Seminary’s approach (from an active role during the constitutional revolution to a less active role during the Islamic Revolution of Iran). These factors are divided into two categories: personal and social factors. The following factors are some of the social factors: "failure to achieve the desired results from the Constitutional Revolution, the first World War and the Al-Eshrin Revolution"; "the difference between the Constitutional Revolution and the Islamic Revolution of Iran"; "Establishment of the Islamic Seminary of Qom "; "emergence and intensification of Pan-Arabism" and "emergence of the Modern State". Although all the factors and fields must be considered together to obtain the most complete picture of the social reality of both periods and the correct explanation of the change of Najaf Islamic Seminary’s approach, the factor of "not achieving the desired results from the Constitutional Revolution, the First World War and the Al-Eshrin Revolution" seems to have the largest share among the mentioned reasons.
Machine summary:
در ميان علل اجتماعي ميتوان به اين موارد اشاره کرد: «عدم دستيابي به نتايج مطلوب در مشروطه، جنگ جهاني اول و ثورة العشرين»؛ «تفاوت نهضت مشروطه و انقلاب اسلامي»؛ «تأسيس حوزة علمية قم»؛ «پيدايش و تشديد پانعربيسم» و «پيدايش دولت مدرن».
بهرغم آنکه همة عوامل و زمينهها بايد در کنار يکديگر ديده شوند تا کاملترين تصوير از واقعيت اجتماعي هر دو دوره و تبيين صحيح از تغيير رويکرد حوزة علمية نجف بهدست آيد، بهنظر ميرسد در ميان علل ذکرشده، عامل «عدم دستيابي به نتايج مطلوب در نهضت مشروطيت، جنگ جهاني اول و ثورة العشرين»، بيشترين سهم را به خود اختصاص ميدهد.
از مهمترين عوامل و زمينههاي اجتماعي نيز ميتوان به اين موارد اشاره کرد: «عدم دستيابي به نتايج مطلوب در مشروطه، جنگ جهاني اول و ثورة العشرين»، «تفاوتهاي نهضت مشروطيت و انقلاب اسلامي»، «تأسيس حوزة علمية قم»، «پيدايش و تشديد پانعربيسم» و «پيدايش دولت مدرن».
بااينحال شايد بتوان گفت که عامل «تفاوت شناخت از محيط سياسي» در ميان علل فردي، و عامل «عدم دستيابي به نتايج مطلوب در نهضت مشروطه، جنگ جهاني اول و ثورة العشرين» در ميان علل اجتماعي، اصليترين عوامل مؤثر بر تغيير رويکرد و مواضع حوزة علمية نجف نسبتبه مسائل ايران را شکل داده است.
بهنظر ميرسد که در بين عوامل و زمينههاي اجتماعي شناساييشده، عامل «عدم دستيابي به نتايج مطلوب در نهضت مشروطه و ثورة العشرين» اصليترين عامل مؤثر بر تغيير رويکرد و مواضع حوزة علمية نجف در قبال مسائل ايران ازجمله انقلاب اسلامي را شکل داده است.