Abstract:
آیین بودا در قرن هفتم هجری همراه سپاهیان مغول و در دوره دوم هجوم آنها به فرماندهی هلاکو وارد ایران شد. دین بودا دارای سه فرقه اصلی تیره واده (هینه یانه)، مهایانه و وجریانه است. از زمان هلاکو به بعد، ایران یکی از مراکز مهم رشد و گسترش افکار بودایی بوده است و ازآنجاکه بسیاری از ایلخانان مغول پیرو وجریانه بودند، سعی و تلاش فراوانی برای بسط دین بودایی به کار بردند و در اندک زمانی سیل بخشیان، لاماهای تبتی و راهبانان بودایی تبت، مغولستان، سرزمین اویغور و حتی هند به ایران سرازیر شد. آباقاخان و ارغون در رواج دین بودایی تلاش فراوانی مبذول داشتند و در دوره آنان دین بودایی در ایران گسترش زیادی یافت. درباره حضور و نفوذ این آیین در ایران دست کم در دوره حضور ایلخانان تحقیقاتی انجام شده؛ اما هدف اصلی پژوهش حاضر واکاوی مولفه های اثرپذیر در فرهنگ ایرانی از آیین بودا در دوره تاریخی مورد بحث است. مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی مبتنی بر یک مطالعه تاریخی، به بازشناسایی ردپای مفاهیم آیین بودایی در آثار فرهنگی عهد ایلخانی می پردازد. دستاورد مهم پژوهش این بوده است که در تاریخ ایران عصر ایلخانی می توان در مواضع متعددی ردپای بودیسم را در آثار فرهنگی، نظیر نوشته های نخبگان و اندیشمندان علمی و ادبی، تصوف، معماری معابد و هنر نقاشی مشاهده کرد که این موضوعات تاکنون کمتر مورد توجه محققان واقع شده است. بدین لحاظ، رهیافت پژوهشی مقاله ارایه مصادیقی از این اثرپذیری انگاره های فرهنگی با مستندات تاریخی مبرهن است، که زوایا و افق های جدیدی را در پژوهش های تاریخ ادیان به روی محققان به تصویر خواهد کشید.
Along with the invasion of Mongol soldiers and in the second period of their invasion under the command of Hulagu Khan, Buddhism entered Iran in the 7th century AH. Buddhism has three main sects: Theravada (Hinayana), Mahayana and Vajrayana. From the era of Hulagu Khan onwards, Iran has been one of the important centers for the growth and expansion of Buddhist ideas, and since many of the Mongol Ilkhanate adhered Vajrayana, they made great efforts to expand Buddhism, and in a short time, many Bakhshians, Tibetan lamas, and Buddhist monks from Tibet, Mongolia, the land of the Uighurs, and even India came to Iran. Abaqa Khan and Arghun Khan made great efforts for the spread of Buddhism. In this period, Buddhism spread a lot in Iran. A lot of research has been carried out regarding the presence and influence of Buddhism in Iran - at least in the Ilkhanate period; but this research mainly aims to analyze the effective components of Buddhism in Iranian culture in this historical period. Using descriptive-analytical method and based on a historical study, the article deals with investigating the traces of Buddhism’s concepts in the cultural works of the Ilkhanate era. The main research result shows that, throughout the history of Iran during the Ilkhanate era, the traces of Buddhism can be seen in cultural works, such as the writings of elites and scientific and literary thinkers, Sufism, temples’ architecture, and paintings, which have not a lot been taken into account by researchers. Therefore, offering clear historical documents, the research presents some examples of the effectiveness of cultural patterns, which will feature new dimensions and horizons in research on the history of religions.
Machine summary:
دستاورد مهم پژوهش این بوده است که در تاريخ ايران عصر ايلخاني ميتوان در مواضع متعددي ردپاي بوديسم را در آثار فرهنگي، نظير نوشتههاي نخبگان و انديشمندان علمي و ادبي، تصوف، معماري معابد و هنر نقاشي مشاهده کرد که اين موضوعات تاکنون کمتر مورد توجه محققان واقع شده است.
زندگي بودا و بخشهاي مربوط به آن در کتاب جامع التواريخ، تنها متن مهم دربارة مبحث آيين بودايي در دورة ايلخاني است که بيش از آنکه دربارة اين مکتب فکري اطلاعات به دست دهد، آن را بهعنوان يک دستاورد و پديدة فرهنگي و سياسي مطرح میکند.
برايناساس، رهيافت پژوهشي اين تحقيق، شناسايي حضور و نفوذ آيين بودا در حوزههاي فرهنگي دورة ايلخاني است که ميتواند بهعنوان يک پديدة فرهنگي مهم دادههايي را در اختيار محققان قرار دهد که دستاورد پژوهشي آن بهمراتب چيزي بيش از ادراک ذهني و انتظار ما از مطالب موجود خواهد بود.
بهویژه با پيشينة کهن اين آيين در شمال و شرق ايران از دورة سلوکي و اشکاني تا زمان فتوحات اسلامي، ميتوان احتمال داد که اعتقادات و سنن بودايي ابتدا در صوفية خراسان انعکاس یافته و از طريق آن به تصوف اسلامي وارد شده است (زرينکوب، 1389، ص 19).
بخصوص با پيشينة کهن اين آيين در شمال و شرق ايران از دورة سلوکي و اشکاني تا زمان فتوحات اسلامي، ميتوان احتمال داد که اعتقادات و سنن بودايي ابتدا در صوفية خراسان انعکاس یافته و از طريق آن به تصوف اسلامي وارد شده است (زرينکوب، 1369، ص 5ـ6).