Abstract:
کشور عراق به دلیل وزن ژئوپلیتیکی و ظرفیت بالقوۀ اقتصادی، یکی از بازیگران مهم در منطقۀ خاورمیانه است و بهرغم تغییر رژیمهای مختلف سیاسی در عراق از دهۀ ۱۹۲۰، سیاست خارجی این کشور عمدتاً برای ایران هزینههای سیاسی و امنیتی مختلفی در پی داشته است؛ اما سقوط صدام در مارس ۲۰۰۳ سبب تحولات ژئوپلیتیکی نوینی در سیاست خارجی و روابط این کشور با همسایگان شد. با استقرار نظام سیاسی نوین در عراق، بازیگران منطقهای و فرامنطقهای از جمله ایران و آمریکا تلاش کردهاند تا حلقههای تصمیمگیر در سیاست خارجی عراق را تحتالشعاع قرار دهند و رفتارهای خود را در نظر دولت و جامعۀ عراق مشروعتر از یکدیگر جلوه دهند. پژوهش پیشِرو، ضمن طرح این پرسش که «نهادها یا پیشرانهای مؤثر در سیاست خارجی دولتهای عراق در مقطع پس از ۲۰۰۳ کداماند و تصمیمات و جهتگیری سیاست خارجی عراق نسبت به جمهوری اسلامی ایران در دولت جدید این کشور چگونه است؟»، تلاش میکند با اشاره به حلقههای مؤثر در حوزۀ سیاستگذاری خارجی عراق، رویکردهای سیاست خارجی عراق نوین بهویژه پس از انتخابات پارلمانی ۲۰۲۱ در قبال جمهوری اسلامی ایران را به روش تحلیلی و توصیفی بررسی کند. فرضیۀ مقاله به این صورت مطرح میشود که «نهادها و ساختارهای سیاسی عراق شکلدهندۀ اصلی تصمیمات سیاست خارجی هستند و بازیگرانی مانند نخستوزیر تقریباً تنها مجری تصمیمات هستند و این ساختار است که به کنشهای کارگزار شکل میدهد». یافتههای پژوهش نشان میدهد که رقابت جمهوری اسلامی ایران و آمریکا و بازیگران همسو با آنها، کماکان ادامه دارد و با توجه به عملکرد و تمایل تصمیمگیرندگان جدید عراق به تعامل با آمریکا، این روند ادامه خواهد یافت. به منظور بررسی تئوریک مباحث از الگوی تحلیلی نهادی هیلزمن بهره گرفته شده است.
Due to its geopolitical weight and potential economic capacity, the country of Iraq is one of the important players in the Middle East region, and despite the change of different political regimes in Iraq since the 1920s, the country's foreign policy has mainly entailed various political and security costs for Iran. But the fall of Saddam in March 2003 caused new geopolitical changes in foreign policy and relations of this country with its neighbors. With the establishment of the new political system in Iraq, regional and extra-regional actors, including Iran and America, have tried to overshadow the decision-making circles in Iraq's foreign policy and have tried to make their behavior appear more legitimate in the eyes of the Iraqi government and society. Leading research, while raising the question that; What are the effective institutions or drivers in the foreign policy of Iraqi governments after 2003 and what are the decisions and direction of Iraq's foreign policy towards the Islamic Republic of Iran in the new government of this country? While pointing out the effective circles in the field of Iraq's foreign policy, it tries to analyze the approaches of modern Iraqi foreign policy, especially after the 2021 parliamentary elections towards the Islamic Republic of Iran, in an analytical and descriptive way. The hypothesis of the article is that Iraqi political institutions and structures are the main shapers of foreign policy decisions, and actors like the prime minister are almost the only executors of decisions, and it is this structure that shapes the agent's actions. The findings of the research show that the competition between the Islamic Republic of Iran and the United States and the actors aligned with them is still ongoing and this process will continue due to the performance and willingness of the new Iraqi decision makers to interact with the United States. In order to theoretically examine the topics, Hilsman's institutional analytical model has been used.
Machine summary:
در واقع برخي رويکردها در سياست خارجي عراق جديد، پس از سقوط صدام و طرح ريزي نظام حقوقي حاکميتي و استقرار نظم سياسي نوين شکل گرفته است که با رويکردهاي گذشتۀ آن متفاوت است ؛ در اين راستا، صرف نظر از جهت گيري ها و نوع نظام سياسي در عراق ، هر گروه از دولت مردان در بغداد فارغ از گرايش هاي سياسي و فکري ، به طور بالقوه با پاره اي از مسائل و مشکلات ثابت در اين کشور مواجه اند که در قالب کلي ساختار تأثيرگذار بر روند سياست گذاري در عرصۀ خارجي بررسي مي شود.
» رقابت هاي ميان جمهوري اسلامي ايران و آمريکا و بازيگران همسو با آن ها، کماکان ادامه دارد و عملکرد و تمايل تصميم گيرندگان جديد عراق به ايجاد تعادل در روابط دوجانبۀ خود با ايران و ساير کشورها به خصوص آمريکا نشان مي دهد که کفۀ ترازو کماکان به نفع هيچ طرفي سنگيني نمي کند و حاکمان عراق به برقراري روابط همه جانبه و متعادل با تمام کشورها تمايل دارند و نمي توان گفت روي کار آمدن يا قدرت گرفتن شيعيان در عراق بعد از ٢٠٠٣، آن چنان که بايد کفۀ ترازو را به نفع ايران به صورت چشمگير سنگين کرده است .
افشون و الله کرم (١٣٩٩) در مقاله اي با عنوان «سناريوهاي سياست خارجي عراق در قبال جمهوري اسلامي ايران » به اين مسئله پرداخته اند که آمريکاييها پس از اشغال عراق در سال ٢٠٠٣، تلاش بسياري کرده اند تا حلقه هاي تصميم گير در سياست خارجي عراق را تحت الشعاع خواسته هاي خود قرار دهند؛ اين در حالي است که جمهوري اسلامي ايران با داشتن عناصر قدرت نرم در عراق ، توانايي بيشتري دارد که رفتارهايش در نظر دولت و جامعۀ عراق مشروع تر جلوه کند.
“A Study of the Islamic Republic of Iran’s Policy toward New Iraq (2003-2015)”.