Abstract:
زمینه و هدف
مقاله حاضر به بررسی آن بخش از تصویرپردازیهای شاعران و ترانه سرایان (ابتهاج، ترقی و صفا) پرداخته است که به شکل خصیصه سبکی درآمده اند و قاعده مند شده اند. این ترانه ها، که از بهترین شاهکارهای هنری و ادبی ترانه سرایان نامبرده محسوب میشوند، به دلیل خلاقیت و نبوغ هنری و ادبی سازندگان خود تشخص سبکی یافته و پایه سبک ویژه فردی در ترانه سرایی شده اند. در این مقاله مشهورترین ترانه های دهه سی و چهل که پرمخاطبترین مجموعه آثار هنری به شمار میرفته اند بررسی شده است. هدف این مقاله، معرفی تاثیر نوع ایماژ و تصویرپردازی در خلق تصانیف مطرح و سبکهای هنری جدید بوده است.
روش مطالعه
در نگارش مقاله از روش پژوهشی تحلیلی-توصیفی بهره گرفته شده است. ابزار پژوهش شامل فیشهایی است که ضمن مطالعه و بررسی، از منابع برداشته شده است و حجم نمونه، منحصر به ترانه های مشهور دهه سی و چهل بوده است که در مجموعه آثار شاعران نامبرده ثبت شده اند.
یافته ها
ترانه سرایان مطرح، که از نبوغ هنری-ادبی برخوردارند، در پردازش تصاویر و ایماژهای سامانمند و روشمند موفق بوده اند و با این شگرد توانسته اند به تشخص ادبی-هنری دست یابند.
نتیجه گیری
تخیل و قدرت تصویرپردازی در درجه نخست از آن ترقی است؛ سپس ابتهاج و در نهایت اسماعیل نواب صفا در آفرینش هنری ایماژ های متدیک هنری ستودنی بوده و قلمی خلاق دارند.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: The present research can investigate that part of songwriters and poet's imagination which figure out stylistic features (Ebtehaj, Safa, Taraghi). They are also seystematic and have same order.These songs which are the best artistic and literary masterpieces of these mentioned poets, because of their artistic and literary creation and genius of poets gain stylistic personalization and have became basis of the special method,individual special style and periodical style of songwriting.In this research,we adopted the most famous songs of in 1960s and1950s which were the most popular collections of art works.This paper aimed to introduce the effect of kinds of images on making the famous orchestrates and new art style.
METHODOLOGY: This research used analysis-descriptive method.The materials included taking notes from references while researching and the sample was just famous songs in1950s and 1960s which registered in the mentioned poets's works.
FINDINGS: The present paper lead to the conclusion that the famous lyrists who have literary and artistic genius are successful in methodic and systematic image processing and they can gain literary personalization.
CONCLUSION: The image, imagination, and conceptual power are first of all Targhee; Then Ibtahaj and finally Ismail Navab Safa have a commendable art and creative pen in their artistic creation.
Machine summary:
جالب اينجاست که شاعر با مضامين ناب عرفاني،تصاويري ارائه کرده است که چون پردة نمايش يا تابلوِ جانداري در ذهن شنونده به حرکت درميآيد: مـژده بــده مـژده بــده يــار پســــنــديــد مـرا ســـايۀ او گشـــتم و او برد به خورشـــيد مرا کعبــه منم قبلــه منم ســـوي من آريــد نمــاز کان صـــنم قبله نما خم شـــد و بوســـيد مرا پرتوِ ديــدار خوشـــش تـافتــه در ديــدة من آينــه در آينــه شــــد ديــد مش و ديــد مرا گوهر گم بوده نگر تـافتــه بر فرق فلــک گوهري خو نظر آمــد و ســــ نجيــد مرا (مشکين قلم ، ١٣٧٨: ٧٨٠) اگر در شعر اين دهه مکتب هنر براي هنر رواج داشت ، در عرصۀ تصنيف سرايي و ترانه سازي هرگز چنين مکتبي مجال رشد نيافت ؛ چراکه ترانه سرايان موفق و مشهوري چون ترقي، صفا و ابتهاج نميتوانستند متعهد و مسئول نباشند؛ اينان پروردگان ادب متعهد و کلاسيک بودند.
نوعي ســمبليســم اجتماعي با بنمايه هاي سياهي و سکوت ، و نوعي رمانتيسم سياه و مرگ انديشي در پيام ترانه ها وتصانيف دهه هاي سي و چهل وجود دارد که تصاوير بلاغي را نيز همانگونه سياه و سرد کرده است : «درين ســراي بيکســي کســي به در نميزند/ به دشــت پرملال ما پرنده پر نميزند/ يکي ز شــب گرفتگان چراغ بر نميکند/ کسي به کوچه سارِ شب درِ سحر نميزند/ن شسته ام در انتظارِ اين غبار بي سوار / دريغ کز شبي چنين سپيده سر نميزند...