Abstract:
موسیقی یکی از علوم عقلی است که در مقوله هنرهای پُرجاذبه از دیرباز مورد اعتنای بشر بوده است. همین مسأله موجب موضعگیری شریعت نسبت به آن شده است. ادله متکثر موجود در منابع فقهی بهظاهر حاکی از صدور حکم حرمت برای ساخت، کسب درآمد و استفاده از آلات موسیقی میباشد. نوشتار حاضر با مطالعه منابع موجود و رجوع به آثار فقهیان بهطور خاص آیتالله خامنهای این مسأله را مورد واکاوی قرار داده است. هرچند قدمای فقیهان نظر به ظاهر ادله، قائل به حرمت کاربریهای مذکور شدهاند، اما غالب متأخرین، منجمله آیتالله خامنهای، اطلاق ادله مذکور را نپذیرفته و ملاک لهویت را برای حکم به حرمت لازم میداند. نوشتار حاضر علاوهبر ابرام بر نظر مختار آیتالله خامنهای، ملاکات تشخیص موسیقی لهوی از غیرلهوی را با عناوینی چون اضلال عن سبیل الله، تحریک شهوات، سوق دادن به فعل حرام و بازداشتن از واجبات و بیمبالاتی در دین باز میشناساند.
Music- as a subclass of intellectual sciences, has always been among the most attractive arts throughout human history. For this reason, Sharia has a comprehensive set of rules on music. Based on ample reasons and evidence, all derived from Fiqhi (jurisprudential) sources, manufacturing as well as making use of musical instruments is haram (forbidden) and any income derived from musical activity is also haram. This research analyzes this issue by looking into available sources and referring to works of Faqihs (Islamic experts), particularly those written by Leader of the Islamic Revolution Ayatollah Seyed Ali Khamenei. Although preceding Islamic jurists' opinion, obtained from the appearance of evidence, forbids manufacturing and making use of musical instruments, succeeding jurists -such as Ayatollah Khamenei- reject this application and state that one of the criteria in the impermissibility of musical instruments is whether they are entertaining (lahvi) or not. The present article, with emphasis on the Leader's opinion, seeks to re-identify the criteria used to assess entertaining (lahvi) and non-entertaining (ghayr-lahvi) musical instruments under the titles of deviating from the path of God, provoking sexual desires, encouraging individuals to commit forbidden acts, making an individual heedless to the obligatory commands and making a person careless about religion.
Machine summary:
هرچند احکام برای موضوعاتِ کلی و معین، ثابت هستند، اما پرسش این است که آیا اساساً متعلق حکم مذکور در روایات - چنانچه از حیث سند تمام باشند- مطلق موسیقی است یا اختصاص بهنوعی خاص از موسیقی دارد؟ اگر متعلق حکم نوعی خاص از موسیقی میباشد، آن نوع کدام است و چه شاخصههایی برای بازشناسی آن از سایر انواع موسیقی وجود دارد؟ در حالت دیگر اگر حکم مذکور برای مطلق موسیقی است، آیا عواملی چون گذر زمان و تغییر دیدگاه عرفی، تغییر محیط و شرایط توجه تکالیف و نیز تغییر در نفس امور خارجی، نمیتوانند محملی برای تغییر یا افزوده شدن مصادیق و در نتیجه تغییر حکم باشند؟ بهعبارت دیگر، آیا این امکان وجود ندارد که با بروز تغییراتی در متعلق حکم، مصادیق متعلق تغییر کرده و از شمول حکم حرمت خارج شوند؟ یا با افزوده شدن مصادیق جدید، حکم جدید برای آنها از منابع تشریع استخراج گردد؟ پاسخ به سؤالات مذکور جز از طریق استظهار ادله لفظی موجود در باب موسیقی ممکن نیست.
4-3- قرائن عدم اطلاق روایت سکونی در حرمت هرچند ظهور اولی این روایت اطلاق است، اما قرائنی وجود دارد که گویای تقیید روایتاند و در ادامه به آنها اشاره میشود: 1-4-3- قرینه اول: کثرت استعمال در لهو آلات عزف در آن دوره یعنی زمان پیامبر اکرم (ص) و دوران اهل بیت تا زمان امام رضا (ع) -آخرین امامی که از ایشان روایتی در باب غنا نقل شده است-، ممحض در فساد بوده و این مطلب در لسان روایات اثر گذاشته است.