Abstract:
پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی دیدگاه فلوطین و ابنسینا در مورد مسئلۀ شر میپردازد. برغم تفاوتهای موجود در اندیشۀ ایندو فیلسوف، اشتراکات زیادی نیز بین آنها دیده میشود و میتوان گفت ابنسینا در پاسخ به مسئلۀ شر متأثر از فلوطین است. بدیهیبودن وجود شرور، انحصار تحقق شرور در عالم ماده و عدم تحقق آنها در عالم مجردات، عدمی و غیروجودی بودن شرور و خیربودن هستی همۀ موجودات با نگرش کلی به عالم، از اشتراکات دیدگاههای ایندو فیلسوف در این حوزه است. اما اختلافاتی نیز میان دیدگاه ایندو وجود دارد. ابنسینا بر خلاف فلوطین، ماده را شر بالذات و عدمی نمیداند، بلکه ماده از نظر او شر اضافی و قیاسی بوده و امری وجودی است. فلوطین نسبت میان خیر و شر را از نوع تضاد میداند، ولی از نظر ابنسینا ایندو، نسبت عدم و ملکه با یکدیگر دارند. دیگر اینکه، از نظر فلوطین ماده یا همان شر بالذات، از روح جزئی ایجاد میشود اما طبق نظر ابنسینا، امکان ذاتی عقل فعال، سبب صدور ماده و وجوب غیری آن، سبب صدور صورت میگردد که در برخی موارد شر بر آن عارض میگردد.
the present paper deals with a comparative study of the views of plotinus and ibn sina regarding evil. in spite of the existing differences concerning this problem in their philosophies, there are also some similarities, and ibn sina is influenced by plotinus with respect to his response to the problem of evil. among the similarities between them in this area, one can refer to the self-evident nature of the existence of evil, exclusivity of the realization of evil to the world of matter and the impossibility of its realization in the immaterial world, and the non-existence nature of evil and good nature of all beings based on a general view of the world. however, unlike plotinus, ibn sina does not consider matter as being essentially evil and non-existential. rather, he maintains that matter is a correlative, analogical, and existential thing. plotinus views the relationship between good and evil of the type of opposition, while ibn sina sees it as a non-existential and habitual one. moreover, according to plotinus, matter or the same essentially evil thing is created from the particular spirit. nevertheless, ibn sina argues that the essential possibility of the active intellect causes the emanation of matter, and its otherness necessity aspect results in the emanation of form, on which evil sometimes occurs to.
Machine summary:
بدیهیبودن وجود شرور، انحصار تحقق شرور در عالم ماده و عدم تحقق آنها در عالم مجردات، عدمی و غیروجودی بودن شرور و خیربودن هستی همۀ موجودات با نگرش کلی به عالم، از اشتراکات دیدگاههای ایندو فیلسوف در این حوزه است.
فلوطین رابطۀ خیر و شر را در تضاد با یکدیگر ميدانست، ولی در مقابل، ابنسينا رابطۀ ایندو را عدم و ملکه ميداند (همو، 1418: 314)، زیرا شر در موجودات مادی و بالقوه است و بهمین دلیل قابلیت اتصاف به ملکۀ خیر بودن را دارد.
دلیل عدمی بودن شرور را نیز باید در تحلیلی که فلوطین از ماده ارائه میدهد جستجو نمود: «سبب بدی و شری که در این جهان وجود دارد اینست که از ماده ساخته شده است و ماده، بد و بد اصلی است» (فلوطین، 1366: 2/ 1012)، زیرا در نظر فلوطین ماده، قابلیت و استعداد محض است که پذیرای فعلیتهای متفاوت و مختلف است.
ذاتی عالم ماده بودن شرور چنانکه گذشت، از دیدگاه فلوطین جهان معقول خیر بالذات است و بهیچوجه شرّی در آن وجود ندارد.
با اینکه فلوطین و ابنسينا هر دو شر را ذاتی عالم ماده میدانند و در این زمینه اشتراکاتی دارند، اما تفاوت مهم دیدگاهشان در اینست که از نظر فلوطین ماده بالذات شر است، یعنی حقیقت وجودی آن شر ميباشد و بهمین سبب شر از آن جداییناپذیر است، ولی از نظر ابنسينا ذات و حقیقت ماده و موجودات مادی خیر است نه شر؛ صرفاً در مواردی اندک، بدليل تزاحم و تمانع موجود در میان اشیاء مادی، شر بوجود میآید.