Abstract:
تحلیل روابط بینامتنی متونِ ادبیِ ژانرهای مختلف، یکی از راهکارهای عملی بررسی آمیختگی یا «همزیستی» انواع ادبی است. قابوسنامه و آثار نظامی به عنوان متونی کانونی در ادب فارسی، نقش رسانهای در دادوستد فرهنگی، ادبی و تمدّنی ایران داشتهاند. تأثیرپذیریِ نظامی از قابوسنامه با شواهد چشمگیر بینامتنی قابل اثبات است. از نشانههای مهم این تأثیرپذیری، رسوخِ اندیشگانی و زبانیِ قابوسنامه در آثار اوست. بررسی آثار نظامی و قابوسنامه، اهمیّت تعاملات بینامتنی را در همزیستی انواع ادبی نشان میدهد. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی، بینامتنیّت قابوسنامه و آثار نظامی را با ارائة شواهد، بررسی-کرده، به این نتیجه رسیدهاست که تعاملات بینامتنی، آشکارا نشاندهندة دادوستد انواعِ مختلف ادبی است. عنصرالمعالی و نظامی هر دو به همزیستی انواع ادبی اشراف داشته، از این طریق گفتگویی بین انواع و آثار ادبی برقرارکردهاند. در قابوسنامه علاوه بر اختصاص بابهایی به غنا و حماسه، در مطاویِ مطالب تعلیمی نیز عناصر غنایی و حماسی بهکار رفتهاست. نظامی نیز به فراخورِ بافتِ متنی و موقعیّتی آثارِ غیرتعلیمی خود، از عناصر تعلیمی به عنوان اجزائی جداییناپذیر، استفادهکردهاست که از نمونههای بارز آن درج «اندرزنامه» در آثار غنایی و حماسی خود، بویژه در ادامة «ساقینامه»هاست. فراوانی بینامتنیّتِ ضمنی(تلمیح و اشاره) و صریح(عقد) نشانگر نبوغ و خلاقیّت نظامی در استفاده از میراث منثورّ پیش از خود بویژه قابوسنامه است. وی به این میراثِ گرانقدر جامة وزن، قافیه وتصاویر ادبی پوشانده، تا به آثار خود غنای محتوایی، اتّساع معنایی، انسجام متنی و جذّابیّت هنری بخشد.
Analysis of intertextual relationships of literary texts of different genres is a practical way of investigating the fusion or “coexistence” of literary types. Qaboosnameh and Nizami’s works as focal texts in Persian literature played a media role in transferring Iran's culture, literature, and civilization. There is numerous intertextual evidence proving Qaboosnameh's influence on Nizami. One of the crucial signs of this influence is the intellectual and linguistic intrusion of Qaboosnameh in his works. The study of Nizami’s works and Qaboosnameh shows the importance of intertextual interactions in the coexistence of literary genres. This paper in a descriptive-analytical way has studied the intertextuality of Qaboosnameh and Nizami’s works offering evidence and concluding that intertextual interactions indicate the coexistence of different literary types clearly. Both Onsorolma?ali and Nizami were aware of the coexistence of literary genres and established a dialogue between literary genres and works in this way. In Qaboosnameh, in addition to some lyric and epic chapters, there are lyric and epic elements within didactic materials. Nizami has benefited from didactic elements as an inseparable part of his non-didactic works based on the text and situation. One of its prominent examples is the insertion of "Andarznameh" in lyric and epic works, especially in the continuation of "Saghinameh". The high frequency of implicit and explicit intertextuality indicates Nizami’s genius and creativity in applying former prose heritage, especially Qaboosnameh. He has covered this precious heritage of rhythm, rhyme, and imagery to enrich his works' content, semantic dilation, textual cohesion, and artistic appeal.
Machine summary:
همزيستي ادب غنايي و تعليمي در آينۀ تحليل بينامتني آثار نظامي و قابوس نامه بر اساس نظرّۀ ژرار ژنت / / فرامرز جلالت ١ ، ابراهيم دانش ٢ استاديار گروه زبان و ادبيات فارسي، واحد اردبيل ، دانشگاه آزاد اسلامي، اردبيل ، ايران (نويسندة مسئول ) استاديار گروه زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه محقق اردبيلي، اردبيل ، ايران اطلاعات مقاله : چکيده : تحليل روابط بينامتني متونِ ادبيِ ژانرهاي مختلف ، يکي از راهکارهاي عملي بررسي آميختگي يا «همزيستي» انواع ادبي است .
پيشينۀ تحقيق دربارة آميختگي و همزيستي انواع ادبي از رهگذر تعامل بينامتني، تاکنون پژوهشي انجام نشده است ؛ اّما پژوهش هاي مرتبط با انواع ادبي، قابوس نامه و آثار نظامي عبارت اند از: مؤّلفِ مقالۀ «انواع ادبي و شعر فارسي» معتقد است : هر نوع ادبي «پس از يک مرحلۀ ابتدايي به انواع ديگر ميآميزد و نمي توان يک نوع را از همسايگان معنوي آن جدا کرد»(شفيعي کدکني، ١٣٥٢: ١٠١).
مطالعۀ دقيق آثار نظامي و قابوس نامه مؤّيد وجود روابط انکارناپذير بينامتني و رشته هاي باريک و مستحکم صوري و محتوايي بين آن ها و جلوه گاه تعامل و همزيستي انواع ادبيِ غنايي، حماسي و تعليمي و نيز ميزان و نحوة وامداري نظامي به عنصرالمعالي است .
نتيجه گيري بررسي قابوس نامه و آثار نظامي به عنوان نمونه هاي برجستۀ انواعِ ادبي تعليمي، غنايي و حماسي نشان داد که همزيستي و آميختگي انواع ادبي موجب غناي زباني، فرمي و محتوايي انواع گوناگون ادبي در روند تطوّر و تکامل آن ها شده است .