Abstract:
این مقاله به وضعیت سیاست اجتماعی در ایران دوره حاکمیت دولت مدرن از روزن پوشش فضایی سیستم تأمین اجتماعی میپردازد. این پژوهش با روش اسنادی و کتابخانهای و ترکیبی از شیوههای کمی و کیفی، نابرابری میان استانها در چتر پوششی تأمین اجتماعی که در یک قرن اخیر به نوعی از وضعیت مرکز-پیرامون انجامیده است را مورد بررسی قرار داده است. تمرکزگرایی سرزمینی دولت مدرن و پیامد آن تهرانمحوری که خود متقابلاً نابرابری مرکز-پیرامون را تشدید میکند، سیستم برنامهریزی از بالا و توزیع امکانات اشتغال، صنایع و خدمات و تخصیص منابع اقتصادی و رفاه اجتماعی بر محوریت پایتخت در دوره دولت پهلوی و تداوم آن در دوره جمهوری اسلامی به عدمتوازن فضایی، تقلیل و تثبیت وضعیت سیاسی-اقتصادی و اجتماعی مناطق پیرامونی انجامیده است. از آنجا که نظام تأمین اجتماعی و بیمه-های آن نیز متعاقب چرخه صنایع، اشتغال و خدمات گسترش مییابد، نابرابری و فاصله میان مناطق در قالب مرکز-پیرامون عدم توازن در حوزه پوشش نظام تأمین اجتماعی در سطح کشور را در پی داشته و تشدیدکننده وضعیت نابرابر رفاهی میان مناطق کشور بوده است.
This paper discusses the situation of social policy in Iran under the rule of the modern state through the spatial coverage of the social security system. The investigation using documentary and a combination of quantitative and qualitative methods has considered the inequality amongst provinces under the shadow of social security which in the recent century has led to a situation of the center-peripheries. Territorial centralism of the modern state and consequently the Tehran-axial which itself mutually fosters centralism and center-peripheral inequality, a system of planning from above and distribution of occupation opportunities, industry and services, and the allocation of social policy-making, economic and welfare resources based on the capital in the period of Pahlavi state and its continuation into the period of the Islamic Republic has resulted in spatial imbalance and reduction and stabilization of the political-economic and social situation of marginal regions which so-called the peripheries. Inequality and distance between regions in the shape of center-peripheries has led to the imbalance in the coverage of the social security system throughout the country since the social security system and its insurances expand following the cycle of industries, employment and services.
Machine summary:
نتیجتاً، اکثر صنایع حیاتی و گسترده و امکانات اقتصادی و اشتغال ، دانشگاهی، درمانی، اداری و اجتماعی، از جمله بیمه های اجتماعی که پیامد منابع و امکانات فوق اند، بر محور تهران و چند استان اطراف آن (سمنان ، قم ، مرکزی، مازندران ، قزوین ، اصفهان و یزد) مجتمع شده اند که خود متعاقباً تمرکزگرایی پیشین در تهران که ناشی از امتیاز پایتخت بودن این شهر بود را تشدید میکنند.
با این همه ، اتکاء دولت تمرکزگرا به درآمدهای نفتی، نظام برنامه ریزی از بالا و شهرگرایی در توزیع امکانات اشتغال ، صنایع و خدمات ، مخصوصاً بر محور تهران ، که در دوره دولت پهلوی به افزایش نابرابریها و عدم توازن های منطقه ای انجامیده بود، با فراز و نشیب هایی همچنان در دوره جمهوری اسلامی نیز تداوم یافته است .
برای نمونه در سال ١٣٨٠ تهران به عنوان مهم ترین کانون تمرکز بخش های مختلف اجتماعی و اقتصادی با فاصله بسیار زیادی از بقیه استان ها قرار داشت و بعد از آن نقاط قطبی چون سمنان ، یزد، قم و مرکزی و قزوین (منطقه ایران مرکزی) از بیشترین حد توسعه برخوردار بودند.
در ادامه همین روند اقتصادی، آنچه تهران محوری نامیدیم ، وضعیتی را در حوزه اقتصاد پدید آورده است که اکنون «١١ استان خوزستان ، هرمزگان ، بوشهر، آذربایجان غربی، کردستان ، چهارمحال و بختیاری، ایلام ، کهگیلویه و بویراحمد، سیستان و بلوچستان ، خراسان شمالی و خراسان جنوبی با ٢٤ درصد از جمعیت ایران ، ٨ درصد از تسهیلات بانکی و ٣ /١٠ درصد از سپرده های بانکی سهم دارند.