Abstract:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی مهارتهای اساسی سواد رسانهای در برنامهدرسی تفکر و سواد رسانهای برای دانشآموزان پایه دهم دوره متوسطه انجام شده و برای اجرای آن از روش تحقیق ترکیبی (کیفی-کمی) استفاده شده است. جامعه هدف افراد متخصص و مطلع در حوزههای سواد رسانهای و برنامهدرسی در آموزش و پرورش بود. در بخش کیفی بیست متخصص در زمینۀ موضوع مورد مطالعه بهشیوه نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و مورد مصاحبه عمیق نیمهساختارمند قرارگرفتند. نمونهگیری تا اشباع دادهها ادامه یافت. مصاحبهها پس از ضبط، بازنویسی، کدگذاری و تحلیل شدند. از تحلیل دادههای کیفی، مهارتهای سواد رسانهای در حوزههای مفهومی، ارتباطی، اخلاقی، فنی و فناورانه با 14 مؤلفه اصلی و 64 گویه استنباط شده است. در بخش کمی، نتایج مطالعه کیفی در قالب پرسشنامهای در اختیار 180 تن از خبرگان آموزش و پرورش و معلمان تفکر و سواد رسانهای با بهکارگیری روش نمونهگیری طبقهای تصادفی قرار داده شد. اعتبار پرسشنامه را متخصصان برنامهدرسی تأیید کردند و پایایی آن با آلفایکرونباخ (0/90) محاسبه شد. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادههای بخش کیفی از تکنیک تحلیل محتوا و در بخش کمی، در راستای تحلیلهای تکمیلی از معادلات ساختاری برای مدلسازی روابط علی، با تأکید بر نرمافزار لیزرل بهرهگیری شد. یافتههای پژوهش نشان دادند که مؤلفههای احصاشده بار عاملی کافی برای پیشبینی مهارتهای سواد رسانهای دارند. همچنین نتایج آزمون آماری نشان داد که الگوی طراحیشده در مدارس ایران از برازشی مناسب برخوردار است. نتایج این مطالعه میتواند بهمنزلۀ مکمل برنامهدرسی تفکر و سواد رسانهای در مدارس استفاده شود.
The attainment of both knowledge and skills required for the use of media is the main objective in the 10th Grade’s textbook named Thinking and Media Literacy. To explore the extent to which this textbook covers such knowledge and skills, a group of 20 experts in the fields of media literacy and curriculum was extensively interviewed to the point of data saturation. The deductive content analysis of these data yielded a set of indices of media literacy in four areas of conceptual, communicative, moral, and technological that consisted of 14 main components and 64 constituents. Based on these findings, a questionnaire of acceptable validity and reliability was constructed and given to a categorized random sample of 180 experts in the field. The analysis of these data show that the derived components can collectively predict media skills adequately. Furthermore, the statistical tests show an acceptable level of fitness for the model designed on the basis of the findings.