Abstract:
مفهوم آزادی در دیدگاه کانت مفهومی عام است که نقدهای سهگانه و بسیاری از رسالهها و نوشتههای او را در بر میگیرد. وی آزادی را بنیاد اخلاق معرفی کرده و آن را ویژگی بنیادی سوژه میداند. در نظر کانت آزادی به دو معنای سلبی و ایجابی وجود دارد که وی از میان این دو معنا، معنای دوم را برمیگزیند و آن را پایۀ اندیشۀ خویش قرار میدهد. این نوع آزادی به صورت فردی قابلتحقق نیست، بلکه در سایۀ اجتماعی شدن انسان ظهور مییابد. همچنین کانت تحقق آزادی را به تاریخ حواله داده و آن را تقدیری تاریخی بهشمار میآورد. نویسندگان مقالۀ پیشرو را با هدف توصیف مفهوم آزادی در اندیشه کانت و اشاره به برخی کاستیهای آن، با روش تحلیلی_انتقادی تدوین کردهاند. نگارندگان در نهایت با تحلیل مفهوم آزادی در اندیشۀ کانت به این نتیجه دست یافتهاند که چند مسئلۀ مهم در تحلیل مفهوم آزادی وجود دارد که کانت در تحلیل خود از مفهوم آزادی به آنها توجه نداشته است؛ از جمله معانی متنوع آزادی، جنبههای تاریخی و فرهنگی و زبانی عقلانیت، التزام مفهوم آزادی با رضایت و شادی.
The concept of freedom in Kant's view is a general concept that comprises three critiques and many of his treatises and writings. He introduced freedom as the foundation of morality and considers it the fundamental characteristic of the subject. In his view, freedom exists with two negative and positive meanings. From among these two meanings, Kant has chosen the second meaning and made it the basis of his thought. This type of freedom cannot be realized in an individual way and man finds the opportunity for appearance in light of socialization. Also, Kant has referred the realization of freedom to history and considers it a historical destiny. The present article has been written with the aim of describing the concept of freedom in Kant's thought and pointing out some of its shortcomings with an analytical-critical method. By analyzing the concept of freedom in Kant's thought, the authors have come to the conclusion that there are some important issues in the analysis of the concept of freedom that Kant did not pay attention to in his analysis of the concept of freedom; including various meanings of freedom, historical, cultural and linguistic aspects of rationality, and the commitment of the concept of freedom to satisfaction and happiness.
Machine summary:
کانت در نقد عقل محض و نقد عقل عملی، تلاش میکند تعارض میان طبیعت و آزادی را با اسناد هر یک از آنها به یک ساحت هستیشناسی مجزا حل کند: اختیار به قلمرو معقول یا نومینال متعلق است، یعنی جایی که آدمی بر اساس مبادی عقلانی عمل میکند، در حالی که ضرورت صفت بارز ساحت تجربی یا فنومنال طبیعت است، یعنی جایی که تمام اشیا هماهنگ با قوانین مکانیکی علّی عمل میکنند (بیزر، 1396: 172).
کانت در بیان دیگر، تفاوت این دو ساحت را در این میداند که در مورد نخست، موضوعات باید علل تصوراتی باشند که اراده را موجب میسازند، حال آنکه در مورد دوم، اراده، علت موضوعات است به طوری که مبدأ ایجابکنندۀ علیت آن به طور انحصاری در قوۀ محض عقل -که بنابراین میشود از آن به عقل عملی محض نیز تعبیر نمود- جای دارد (کانت، 1395: 76).
کانت در اصل سوم ایدۀ جهانوطنی میگوید: «طبیعت، اراده کرده است انسان تمام آنچه را که ورای نظم مکانیکی وجود آزادی از گناه حیوانی او قرار دارد، بهطور کامل از درون خود برآورد و تنها در کمال و سعادتی سهیم باشد که فارغ و آزاد از دخالت غریزه به واسطۀ عقل خود به دست آورده باشد» (کانت، 1394؛ب: 12).
همچنین خودآیینی نه در تعیّن اراده با قوانین انتزاعی و ضروری عقل محض عملی که با تعیّن آن بهوسیلۀ آداب و رسوم اجتماعی (عقلانیت انضمامی و اخلاق اجتماعی) ممکن است، اما با این وجود ملاحظه میشود که گفتگو، تعامل و توافق به عنوان تنها منشأ وضع قوانین و قواعد و در نتیجه ظهور آزادی، در تحلیل کانت از آزادی مغفول مانده است.