Abstract:
دخالت پیشفرضها در فرایند فهم، از اساسیترین مسائل هرمنوتیک فلسفی به شمار میرود. در نظر قائلین به هرمنوتیک فلسفی، با توجه به نگاه پدیدارشناسانه و تحلیلی که از نحوه هستی انسان ارائه میدهند، اولاً انسان موجودی پرتابشده در تاریخ و زمان و ثانیاً، سراسر فهم و ادراک است؛ فهمی متأثر از پیشفرضهایی که به دلیل تاریخی بودن انسان، در اختیار و گزینش او نیست. ازاینرو در پژوهشی فلسفی، با رویکردی معرفتشناسانه و با روشی تحلیلی- توصیفی، با تکیه بر نظریه ارجاع به علم حضوری استاد مصباح یزدی نشان داده شد که در بررسی انواع ادراکات انسان و تفکیک بین ادراکات حصولی و حضوری، گرچه یکسری از پیشفرضها در روند فهم دخالت دارند، ولی این دخالتها لزوماً به اختیار انسان است. بدینترتیب، با ارائه تحلیل فرایند فهم انسان به کمک روش ارجاع به علم حضوری، ادعای غیر روشمند بودن فهم و در نتیجه، غیر اختیاری دانستن دخالت پیشفرضها و نتایج حاصل از آن، همچون تعدد قرائتها و نسبیت باطل گردید.
The involvement of presuppositions in the process of understanding is one of the most fundamental issues of philosophical hermeneutics. In the opinion of those who believe in philosophical hermeneutics, according to the phenomenological view and analysis they present of the way of human existence, first of all, man is a being thrown in history and time, and secondly, he is full of understanding and perception; An understanding affected by the presuppositions that is not in his control and choice due to the historical nature of man. Therefore, in a philosophical research, with an epistemological approach and with an analytical-descriptive method, relying on the theory of reference to “the knowledge by presence” of Professor Misbah Yazdi, it was shown that in examining the types of human perceptions and the distinction between acquired and present perceptions, although a series of presuppositions in the process of understanding they interfere, but these interferences are necessarily at the discretion of humans. Thus, by presenting the analysis of the process of human understanding with the help of the method of referring to the knowledge by presence, the claim that understanding is not methodical and as a result, considering the involvement of presuppositions and its results as non-optional, such as multiplicity of readings and relativity, was invalidated.
Machine summary:
لذا سؤال اصلی این است که بر اساس نظریه ارجاع به علم حضوری، چگونه میتوان به مسئله غیر اختیاری دانستن دخالت پیشفرضها در هرمنوتیک فلسفی پاسخ داد؟ و به عبارتی، اختیار انسان در دخالت پیشفرضها را اثبات کرد؟ با توجه به تقسیم علوم به حصولی و حضوری، چگونه میتوان اختیار در فهم را نشان داد؟ و حل این مسئله، چه دستاوردهایی به همراه دارد؟ گرچه هرمنوتیک فلسفی، به هستیشناسی پدیده فهم میپردازد، ولی ازآنجاکه عنصر فهم و فهمیدن، فرایندی معرفتی و شناختی است، لذا موضوع آن قابل بررسی معرفتی است؛ همان گونه که مباحث مطروحه در آن، صبغه معرفتی نیز دارد.
بدین منظور باید در مورد انواع علوم «حضوری و حصولی»، سه مسئله مورد بررسی قرار گیرد: - اختیار در حصول انواع ادراکات انسان - مسبوق بودن یا عدم مسبوق بودن پیشفرضها در انواع ادراکات انسان - تغییر و نحوه تأثیرپذیری ادراکات انسان از یکدیگر بهعبارتدیگر: اولاً: باید مشخص شود هرکدام از انواع علوم و ادراکات انسان، با اختیار یا بدون اختیار حاصل میشوند؟ و سپس تبدلشان به علم حصولی یا فهم، اختیاری است یا غیر اختیاری؟ ثانیاً: آیا برای حصول هریک از انواع علوم و ادراکات انسان، نیاز به مفاهیم دیگری هست یا بدون نیاز به پیشزمینههای ذهنی دیگر نیز میتوان مفهومی را حاصل نمود؟ ثالثاً: آیا تغییر در یک معرفت یا ادراک، منجر به تغییر همه معارف و ادراکات خواهد شد؟ نظر قائلین به هرمنوتیک فلسفی این است که: اولاً: فهم، متأثر از کل پیشفرضها، پیشساختارها و پیشزمینههاست و هیچ فهم یا علم و ادراکی وجود ندارد که متأثر از پیشساختار و پیشزمینهها نباشد.