Abstract:
در مسیر تحولات تاریخی، کشورها با بزنگاه های مهم تاریخی مواجه می شوند. بزنگاههای تاریخی در کشورهای مختلف به شیوههای گوناگونی رخ میدهند و با شکلگیری مسیرهای متفاوت، میراث جداگانه و متمایزی را برای هر کشور تولید میکند. یکی از بزنگاههای مهم تاریخ معاصر ایران برکناری رضاشاه از قدرت توسط عوامل بیگانه و شروع حکومت محمدرضاشاه پهلوی میباشد. بعد از برکناری رضاشاه اگر چه قدرت بین عوامل مختلف توزیع گردید اما دخالتهای نیروهای خارجی و هرج و مرج سیاسی مسیر رشد و توسعه اقتصادی در دهه 1320 شمسی در ایران را به حاشیه کشانید. بحث اصلی این پژوهش که به روش بررسی تاریخی انجام گردیده است به نقش حکومتها و فرادستان در اقتصاد و سیاست ایران و عقبماندگی آن اشاره دارد. نتیجه این تحقیق نشان میدهد که گرچه وجود مجلس قدرتمند در نهایت منجر به ملی شدن صنعت نفت گردید اما به دلیل هرج و مرج سیاسی و اجتماعی و همچنین عدم باز توزیع قدرت سیاسی و اقتصادی بین مردم عادی رشد و توسعه اقتصادی رخ نداد. علاوه بر این در اواخر دهه 1320 با کاهش قدرت مجلس در برابر نخستوزیر تغییر نهادی خاصی صورت گرفت و کاهش قدرت مجلس میراثی برای ادامه حکومت شاه گردید. با این تغییر نهادی وی توانست از میراث نخستوزیر به خوبی محافظت کند و با تمرکز بر قدرت سیاسی منابع اقتصادی را بیش از پیش به انحصار نزدیکان و فرادستان درآورد که این امر منجر به پدید آمدن یک اقتصاد فراگیر نگردید.
Countries face with different historical critical junctures through their historical countries.. One of the most important critical junctures in the contemporary history of Iran is the removal of Reza Shah from power and substituting of Mohammad Reza Shah.by foreign forces. After the overthrowing of Reza Shah, however, power was distributed among various factors, the interventions of foreign forces and political chaos marginalized the path of economic development. The main objective of this historical-economic research, refers to the role of governments and superiors as well as the underdeveloped of Iran. The result shows while the existence of a powerful parliament eventually led to the nationalization of the oil industry, due to political and social chaos, economic development did not occur. In addition, during 1940s by the decrease of the power of the parliament against the prime minister’s authority, an exclusive institutional change took place and took into account as a legacy for the shah rule. Through this institutional change, the shah was able to protect the prime minister’s legacy well and by increasing monopolized economic resources kept the power for himself and his relatives.